متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت اشک نوشته های فرزانه | فرزانه رجبی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #21
"نرو"

کجا می خواهی بروی؟؟
نرو...
می دانی که اگر بروی من از تنهایی،
خواهم مُرد...
اصلا چه می گویم من...؟
رفتن کدام است؟
تو از این جا تا به دم در هر که بروی من؛
دلشوره می گیرم...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #22
"خسیس"

عشق من...؟!
موافقی تا غصه هایمان را تقسیم کنیم...؟
دوتا من؛
هیچی تو...
آره؛من هنوزم خسیسم...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #23
"غروب"

یک چیزی را امروز شنیدم:
می گفتند: آسمان وقتی غروب می کند؛
یک نشانه است...
نشانه اینکه خود را فدای زمینش می کند...
من آسمان و غروب تو هستم عشقم...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #24
"زبان"

دوستی به من گفت:
تا به حال هیچکس از دلتنگی و دور بودن نمرده؛
مرده...؟!
جوابی نداشتم اما در دل گفتم:
آن هایی که مرده اند زبان گفتن ندارند...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #25
"غرور یا ... "

او هیچ وقت نگفت دوستت دارم؛
ولی همیشه،
شال گردنی را بر دور گردن خود می اندازد،
که می داند به او نمی آید؛
اما...
من برایش گرفته ام...
نامش را چه بگذارم...؟
غرور یا ... !
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #26
"ماه من"

ماهِ من...؟
آرام ‌بخواب امشب،
دیگر منی نیست که شبت
را غرقِ اشک کند و تو غصه بخوری...
آرام بگیر؛
دیگر من وجود ندارم تا مرزِ دیوانگی بکشانمت...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #27
"نگرانم"

من نگرانم...
برای تمامِ دوستت دارم هایی که عقده شده اند درونت...
راستش بیشتر برای خودم نگرانم؛
می ترسم،
زمانی بیایی که نگرانی هایم به
بی خیالی تبدیل شده باشند؛
آنگاه تو نیز غریبه ای بیش نیستی...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #28
"طولانی و کوتاه"

چه کوتاه دوستت دارم را گفتی؛
به اندازه تنها دو واژه...
اما افسوس؛
چه طولانی...
منِ دلشکسته چه طولانی عاشقت شدم،
شاید به درازای تمام عمرم...
شاید تا آخر عمرم...!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #29
"چرا...؟"

کاش عوض می شد برای دقایقی جایمان باهم...
شاید تو آنوقت می فهمیدی چقدر بی انصافی؛
و مهم تر اینکه...
من می فهمیدم،چرا...؟!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی

فرزانه رجبی

نویسنده افتخاری
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,639
پسندها
16,413
امتیازها
39,073
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #30
"سادگی"

به سادگی رفت...
چاره چیست؟؟
من به سادگی بخشیدمش...
حال من و مانده ام و یک پرسش...
بدون او؛
چگونه به سادگی زندگی کنم...؟!
*****
 
امضا : فرزانه رجبی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا