متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی اشک سکوت | Z.M.SH کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Z.Mirhasani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 2,060
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
سکوت که می‌کنم، همه می‌گویند
چه قدر مغرور شده‌ام!
اما من در سکوت،
می‌نگرم به غرورم که در زیر پاهای آن‌ها
جان می‌دهد!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
بهای زندگی آنقدر سنگین بود که
هوس مرگ به سرم زده است!
سکوتم در برابر زندگی‌ام،
اشک ریخت و هق هق کرد!
او هم همراه من، طلب مرگ کرد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
دلم می‌خواهد فریادی بزنم بر سر آدم‌های اطرافم!
دلم می‌خواهد به همه‌شان بگویم تحمل کردنشان خیلی سخت شده است‌!
همگی زخم می‌زنند به زخم‌های دیگرم؛
هیچکدام نمی‌فهمند با زخم زبان‌هایشان چه دلی را آتش می‌زنند!
اما باز هم مثل همیشه اشک‌های سکوتم،
لبانم را به هم دوخته است تا مثل آن‌ها
حرمت‌شکن نشوم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
به دور خودم می‌چرخم و می‌چرخم.
صدای نفرت‌انگیزشان در گوشم می‌پیچد.
به موهایم چنگ می‌زنم،
دلم می‌خواهد دانه دانه تار موهایم را بکنم
تا از این دردها راحت شوم؛
اما اگر از تمام دردهای عالم هم فارغ شوم،
باز دردی در دلم لانه می‌کند...
گویی این دردها با وجودم یکی شده‌اند؛
باید بهشان عادت کنم!
همه‌ی زندگی‌ام شده است عادت!
باید به اشک‌های خودم و سکوتم هم عادت کنم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
آهای مردم شهر!
صاحب آرامش کیست؟
-«من، من صاحبش هستم. چه می‌خواهی؟»
-«سکوتم را جای آرامش می‌دهم، آن را لحظه‌ای به من بده!
بگذار برای چند لحظه‌ی کوتاه طعمش را بچشم!»
-«کجای کاری مرد؟! من خودم چندین سال است که آرامش را ندیده‌ام!
از آرامش تنها نامش باقی‌ست!»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
خیلی وقت است نسبت به هر رفتار اطرافیانم،
عکس العمل نشان می‌دهم و خیلی زود ناراحت می‌شوم؛
شاید من خیلی زودرنج شده‌ام یا
شاید آدم‌ها تلخ شده‌اند...
درست به تلخی زیتون سیاه!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
چشمانم را که باز کردم،
دیدم کسی دست انداخته در سینه‌ام و قلبم را در مشتش می‌فشارد.
ناخن‌هایش را که در قلبم فروکرد، سرش را بالا آورد و به چشمانم زل زد.
شناختمش؛ زندگی بود...
از خیلی وقت پیش نقشه‌ی قتلم را می‌کشید...
حالا به آرزویش رسید!
با دیدن اشک سکوتم، نفسم رفت!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
هر روز می‌خندم و می‌خندم
و کسی چه می‌داند از سر درد است که می‌خندم!
و من همچنان
سرسختانه
اشک سکوتم و درد قلبم را پنهان می‌کنم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
خدا هم مرا در بازی این روزگار
تنها گذاشته است!
خودم هم خودم را رها کرده‌ام!
سخت است تحقیر خودت را ببینی و دم نزنی؛
ولی من همچو عروسکی کوکی،
به کوک این روزگار می‌چرخم!




 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
برای فهمیدن سکوت دیر نیست!
فقط باید بدانی،
هر سکوتی دیگر مانند قدیم،
نشانه‌ی رضایت نیست!
گاهی اعترافی‌ست به گفته‌ها و
گاهی هم سکوت‌ها می‌آیند تا از درک نشدن‌ها و فهمیده نشدن‌ها نجاتمان دهند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا