متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی اشک سکوت | Z.M.SH کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Z.Mirhasani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 2,060
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #41
***
سکوت همدم خوبی‌ست.
این روزها آنقدر اشک‌هایم را پاک کرده است
که صورت خودش از اشک خیس شده است...
شاید دل او هم به حالم می‌سوزد!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #42
***
من با سکوت...
مزه‌ی رسیدن و نرسیدن را چشیدم!
هم مفهوم عشق را فهمیدم،
هم بغض!
سکوت هم با گریه‌ام اشک ریخت و
با خنده‌ام خندید!
باوفاتر از سکوت سراغ دارید؟
نه!
هیچکس نمی‌تواند مثل سکوت و اشک‌هایش،
مرحم زخم‌های جسم و روحمان باشد!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #43
***
در آغوش گرفتمش،
دلم نمی‌خواست او را در تابوت بگذارند اما
باید با وی وداع می‌کردم!
روح مرده‌ام را به دست اشک سکوت سپردم!
اشک سکوت همچو جویی جاری، تابوت روحم را به
دل دریا انداخت...
و دریا روحم را در کالبدش همانند اسیری به تازیانه کشید.
اشک ریختم و زجه زدم؛
اما کسی به دادم نرسید!
انگار همه می‌دانستند روزی فرامی‌رسد
که روحم را به زندگی می‌بازم...!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #44
***
امشب شب مرگ است!
من باز هم مثل شب‌های دیگر به خاطر تاریکی دل مردمان عالم
اشک می‌ریزم!
کسی اشک‌هایم را پاک نمی‌کند؛
چراکه امشب،
شبی‌ست که من باز هم گول دنیا را خوردم و بازیچه‌ی عالم گشتم!
این روزگار
همه کسم را از من گرفته است...
دیگر کسی نمانده که مرا از این دیوانه‌ی خونین نجات دهد!
امشب شب مرگ است؛
شب دیده بستن ماه به روی اشک‌های سکوتم!
ماه نقره فام هم همانند مردمان این زمانه،
با اشک سکوتم غریبه‌ای‌ست آشنا
اما بی‌رحم!
خدایا،
انگار خورد کردن و کشتن روح آدم‌ها را
همه‌ی مخلوقاتت یاد گرفته‌اند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Z.Mirhasani

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
1,571
امتیازها
9,653
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #45
***
به ورق آخر رسیدیم اینک
اما نه سکوت از اشکش دست برداشت،
نه من از سکوتم!

*پایان*
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Z.Mirhasani

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #46
IMG-20200310-WA0039~2.jpg
 
امضا : Maede Shams
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا