• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت مجموعه دلنوشته‌‌های به همین اشک قانعم | نیلوفر نانکلی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع *Niloofar*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,963
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
باران، دیشب رد پای حضورت را از خیابان شست.
و چه ناهماهنگی غم باری‌ست؛
که سیل اشک‌هایم، نمی‌توانند رد ‌پای حضورت را از قلبم با خود ببرند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
این روزها،
احساس می‌کنم حجم غم‌هایم،
فراتر از تحملم است.
چه بی‌صدا می‌شکنم؛
و به امید فردایی بهتر رویا می‌بافم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
***
می‌گفتی: «نفست بی من، می‌گیرد!»
اما این روزها،
خوب یادگرفته‌ای که کنار او،
نفس راحت بکشی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
***
بال‌هایم را شکستی‌؛
نگذاشتی پا به پایت، پرواز کنم.
و این‌گونه شد که قرن‌ها، از تو دور افتاده‌ام... .
 
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
***
غمگین‌تر از آنم که اشک‌هایم را پاک کنم... ‌.
دل‌سنگ‌تر از آنی که مرهم زخم‌هایم شوی‌...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
***
عشق یک رویای تو خالی‌ست؛
تا به خودت می‌آیی،
اوج می‌گیرد و قلبت را با خود می‌برد... .
و چه بی‌تابانه دنبال دلت می‌دوی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
***
کوچه‌هایی که روزی با هم از آن گذشتیم،
در نبودت‌،
به احساساتم،
دهن کجی می‌کنند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
***
باران که می‌بارد،
زودتر از ترس هجوم خاطراتت،
به آغوشِ خواب پناه می‌برم.
آخر می‌دانی؟
هنوز،
جای خالی بارانیت،
در آن شب بارانی،
بر روی دوشم سنگینی می‌کند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
***
دیگر دلتنگ تو نیستم.
اما دلتنگی برای خاطراتمان،
چه بی‌صدا مرا از پای درمی‌آورد... .
 
امضا : *Niloofar*

*Niloofar*

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
27/10/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
5,960
امتیازها
21,773
مدال‌ها
11
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
***
کنار او زیباتر شده بودی!
چشمانت برق می‌زد؛
نگاهت می‌خندید!
صدایت از شوق می‌لرزید!
اما باز هم تا نگاهت به نگاهم افتاد،
آن غم همیشگی را در چشمانت دیدم... .
دیگر دوست ندارم شرمنده ببینمت‌؛
هرچه باشد،
دوست‌داشتن که زوری نمی‌شود...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Niloofar*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا