روی سایت مجموعه دلنوشته‌های افکارِ بی‌‌خانمان | ماه راد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 1,449
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا؛ آفریننده‌ی غم.
نام مجموعه: افکار بی‌خانمان
نام نویسنده: ماه راد
ویراستار: بیتا شایان
تگ: محبوب
مقدمه:
شب که می‌شود،
حجمی از افکار بی‌خانه به سراغم می‌آیند
تا مرا از خود بی‌خود کنند!
من امّا،
به آرامی در کنج لحاف و اشکم مخفی شده،
می‌اندیشم تا لانه‌ای
برای اذهان و افکارم بسازم؛
آخر این بی‌خانمانی مرا آتش زده
و خاکستر خواهد کرد... .

859880_ea1ed758c43059d4305e0d7712ac6293.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

GHAZAL NAROEE

مدیر بازنشسته + نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3,051
پسندها
55,607
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
18
سطح
38
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

580563_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : GHAZAL NAROEE

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
خانه خرابم کردند...!
افکارم را می‌گویم؛
افکاری که وقتی می‌بینند
ساعت از بامداد گذشته،
به سراغم می‌آیند!
آن هم با هزاران درد... .
با هزار درد و رنج و یادآوری می‌آیند؛
تا می‌آیم آن‌ها را از خود دور کنم،
دیگر دیر می‌شود و من،
غرق شده در اعماق افکار بی‌خانمانم،
زجه‌هایم را از سر می‌گیرم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
چه خوب می‌توانند
مرا از آرامش بیرون بکشند!
آن افکار که از هر گوشه‌ی ذهنم
به یک‌دیگر متصل می‌شوند؛
مرا روزبه‌روز...
لحظه‌به‌لحظه...
پریشان‌تر می‌کنند!
خواب و خوراک ندارم،
از دست افکار بی‌خانمانم که گویی
قرار نیست مرا بی‌خیال شوند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
ساعات زیادی را صرف کرده‌ام...
برای این‌که بدانم اعتیاد چیست؟
و چرا گریبان‌گیر من شده‌ است؟!
خانواده‌ای که فقط زندگی می‌کردند؛
الآن دچار بیماری و اعتیادی شده‌اند
که تماماً افکارشان را برهم زده!
اِی افکار بی‌خانمان...
در این ویران‌خانه،
شما دیگر چرا؟!
نشات گرفتن بی‌خانمانی آن‌ها...
مدیون همین «اعتیاد» است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
در کار این مخلوقات جهان،
وا مانده‌ام...!
این‌ همه شئ و جان و جسم زیبا؛
فقط گاهی...
میان آن زیبایی‌ها،
می‌بینم افراد بی‌خانمان را!
افرادی که از درد اعتیاد
و شکست عشق و خانواده،
همانند افکار من بی‌خانمان شده‌اند... .
بی‌خانمانی سخت است؛
امّا نه به سختیه بی‌خانمانی فردی... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
چگونه این درد مبهم را،
حمل کنم؟!
تا کِی قرار است
دست به دامن این و آن شوم؟!
برای چه...؟
فقط برای ترک او... .
برای سلامت جسم،
روان و روح او!
حقش نبود؛
این‌گونه درگیر شود!
درگیر اعتیادی که معلوم نیست
از کجا گریبان‌گیرمان کرده
و خانه‌ی‌مان را،
خراب...!
ظلم شده است در حق‌مان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
آه،
این بی‌خانمانی عذابم می‌دهد!
هم‌چون کودکی خردسال،
به‌دنبال مادر و شیری برای خوردن،
در کوچه پس‌کوچه‌های افکارم می‌دَوم!
داد می‌زنم:
- کسی نیست نجاتم دهد؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
عذابم نده!
دق کرده‌ام من،
در این مجمع سختی‌ها و می‌سوزم،
در این هیزم تلنبار شده و پر از آتش!
تأسف می‌خورند...
به حال بی‌حال من!
خسته‌ام...
از این حال بی‌حال...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
3,511
پسندها
65,283
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
بی‌خانمان شده‌ام...
آن‌قدر که دلم می‌خواهد
در یک گوشه‌ی ذهنم پارکی پیدا کنم
و همان‌طور که روی نیمکتش دراز می‌کشم،
داد بکشم:
من بی‌خانمانم!
من افکارم،
خودم و روحم بی‌خانمان است؛
چه می‌شود اگر مرا باخانمانم کنید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا