همه میگن گذشته ها گذشته
ولش کن
بهش فکر نکن
اما اگه گذشته ها گذشته پس چرا فراموش نمیشن؟
یا من توی گذشته ها زندگی میکنم
یا بقیه دروغ میگن که زمان باعث میشه زندگیه گذشته از یادت بره
حال را ول کرده ایم و دو دستی به گذشته ی مان چسبیدیم
گذشته ای که، گذشته و تنها خاطره ای بیش، از آن باقی نمانده
حال را ول کرده ایم و به آینده ای چسبیدیم که هنوز نیامده
باز هم تکرار مکررات...
و پایان زندگی
هر روزی که می گذرد، یک روز بزرگتر می شوم، یک روز پیرتر و یک روز به مرگ نزدیک تر
چه کسی می داند؟ امروز یا فردا ؟!
همه مان رفتنی هستیم
کاش قدر یکدیگر را بدانیم در این عمر دو روزه...
کاش همه ی آدم ها بدانند که زندگی همانند چرخ و فلکی در حال گذر است
یک روز خوشی
یک روز غم
یک روز سفیدی
یک روز سیاهی
همه ی این تضادها با هم معنا میشوند
چرخ و فلک زندگی از حرکت نمی ایستد مگر اینکه قصد پیاده کردن شما را داشته باشد آن هم در دنیایی دیگر