متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه دلنوشته‌‌های رویای وارونه | mohamad_h کاربر انجمن یک رمان

به نظرتون کیفیت نوشته‌ها چطوره؟

  • عالی

  • متوسط

  • ضعیف


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خدا
نام مجموعه: رویای وارونه
نام نویسنده: mohamad_h
ویراستار: "Manny"
تگ: محبوب

_vsxs.jpg


مقدمه:
گویا در دنیای من،
همه‌چیز وارونه است!
هرچه‌قدر بیش‌تر تلاش می‌کنم تا به کسی یا چیزی که می‌خواهم برسم،
از آن دورتر می‌شوم!
شبیه به یک سراب.
و من...
و من چه‌قدر دوست داشتم به تو برسم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند..


666253_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : G.ASADI

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
- دل در بند کسی دارم. می‌شود شما که انتهای لطافتی، منجی شوی، پادرمیانی کرده و طناب را آزاد کنی؟
گونه‌اش آتش گرفت و صدایش لرزید:
- با چه‌کسی هم‌صحبت شوم؟
- آینه!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
جمله‌ی نقش‌بسته بر جعبه، سیگارکشیدن کشنده است!
برایم عجیب است که بعضی،
باز هم بی‌توجّه به آن،
به استعمال ادامه می‌دهند!
شبیه به آن که تفنگی روی شقیقه‌ات بگذارند،
و بگویند اگر شلیک کنیم می‌میری!
تو هم با اشتیاق بگویی،
لطفاً شلیک کنید!
اشتباه می‌کنی...
مانند آن است که دلبند کسی باشی،
که دلدار شخص دیگری‌ست...
هردو کشنده؛ امّا دوست‌داشتنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
- چرا هیچ‌گاه آرزوهایم برآورده نمی‌شود؟
- فکر می‌کنم همه‌ی آن‌ها مستجاب می‌شوند؛ امّا همیشه یک‌نفر هست تا تمنّا کند که ثنای سایرین مقبول نگردد!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
نگاهش سرد‌تر از برفِ زمستان و تلخ‌تر از قهوه‌ی صبحگاهی بود. گفت:
- می‌ترسم!
یخ زدم:
- از چه؟
- از همه‌ی آدم‌ها، به جز تو!
قلبم از تابش مهر شیرینش شعله‌ور شد...
در سکوت،
نگاهش را نوشیدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
- تا کنون تنهایی را بغل کرده‌ای؟ پیش آمده که از احوال کنونی‌ات منزجر شوی؟ در ذهنت به دنبال متهم بگردی، سپس تمام افرادی را که مسبب آن هستند بیابی و محکوم‌شان کنی؟ ناگهان، با تلنگری متوجّه شوی که درنهایت، تنها خودت مسئول همه‌ی آن خبط و خطاها بودی و از خود متنفر شوی؟
- بله.
- دوستت دارم! می‌خواهم یادت بماند دقیقاً در همان لحظه‌ای که خودت از خود بیزاری، این‌جا کسی هست که همچنان دوستت دارد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
گفت:
- برایم از عاشق بگو‌.
گفتم:
- آن که برای رِضای دل معشوق، آسمان را به زمین می‌دوزد و در این کشاکش، عالَم و آدم متوجّه می‌شوند؛ اِلّا معشوق!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
- عشق شما زبان‌زد اطرافیان و شهره‌ی شهر بود؛ چه بر سازِ جدایی شما چنگ زد؟
- هیچ! تنها مشکل ما آن بود که او، شخصِ تنهایی را، بیش از اینجانب دوست می‌داشت!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

مَمّد

کاربر فعال
سطح
39
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
46,216
امتیازها
60,573
مدال‌ها
32
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
ای آن که دل اسیر توست،
مو به موی جعد مشکینت،
خانه‌ایست که اعدادِ پلاک آن،
خبر از قلب‌های زخم‌خورده‌ای دارد،
که در شبِ تار،
و زیر نور غروب چشمانت می‌درخشند!
و چه شب‌ها که به شما خیره شدم،
و دربه‌در، دنبال قلب خود گشتم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا