مجموعه دلنوشته‌‌های دریازده | نگار.میم کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع خَمود
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 25
  • بازدیدها 1,993
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق قلم
نام مجموعه:
دریازده
تگ: متوسط

نام نویسنده: نگار.میم
مقدمه:
نفس نفس می‌زنم برای قطره‌ای آب!
آری قطره‌ای آب!
ناگهان بارانی از جنس تو... مرا سیراب می‌کند.​
 
آخرین ویرایش

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند..


666253_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذاشتن اولین پست می‌توانید گفتمان آزاد خود را ایجاد کنید.

"تاپیک قوانین گفتمان آزاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : G.ASADI

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
بارانی بودی و من کویری بودم.
خاک حاصل‌خیز؟ نداشتم!
رهگذر؟ نداشتم!
حتی... حتی حیوانی هم در کویر من نبود!
به لطفِ بارش‌های تو...
من شدم جنگلی به وسعتِ هزاران هزار درخت؛
و کبوترهای دلت بر شانه‌ی درختانِ جنگلم نشستند...
و چه زیبا بود لحظه برخوردِ پایِ کبوتر با شاخه‌ی درخت.​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
لحظه‌ی پروازِ نگاه‌هایمان به هم را یادت هست؟
سرِ یک سوء تفاهم... یا شاید؛ چه می‌دانم!
یادت هست چگونه نگاهت را چِفتِ نگاهم کردی؟!
و گیرایی چشمانت دلِ مرا برد و باز نگرداند...
دیگر باز نگرداند!​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
تو شبیه دیگران نبودی!
شیطنت‌های گاه و بیگاهت، نفس زنده می‌کرد در جان و تن من...
قهقه‌هایت، امیدِ زندگی می‌داد به من...
بگویم؟! از لبخندِ شِکرگونت هم بگویم؟!
نه؛ نمی‌گویم! مگر می‌خواهم دل از هرکسی بِبری؟
بنشین لیلی...
بنشین کنارم...
می‌شود با عطرت سختی‌ها را به فراموشی سپرد؛
و با لبخندی ملایم به خواب رفت.​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
می‌خندی؟
به دلتنگی‌هایم می‌خندی؟
به بغض‌هایِ گاه و بی‌گاهم می‌خندی؟
این‌ها که همه وصل به توست!
دلتنگ شوی؛ کوهی بر سرم فرو می‌ریزد.
بغض کنی؛ جهانم دگرگون می‌شود.
نفست تنگ شود؛ قلبم دیگر خون پمپاژ نمی‌کند.
حواست به خودت باشد...
گویی حواست به من هم هست.​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
دیگر تو نیستی!
تنها ته‌ مانده‌ای از تو مانده برای من... .
مگر نگفتم حواست را جمع کن؟!
حواست به من نباشد هم قبول است؛
اما از تو نمی‌گذرم!
حواست به خودت باشد فندقِ کوچک... .​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
به قولِ خودت، یک خوار و بار فروشی راه انداخته‌ایم.
یادت که نرفته است؟!
نگو که یادت نیست...
از یاد بردی؟!
همان خوار و بار فروشی‌ای که فندق و کشمش داشت...
از یاد بردی...
از یاد بردی!​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
از این سو به آن سو می‌روی.
او... او کیست؟!
نرو!
مرا تنها نگذار،
میان این آشفته بازاری که کسی به فکر کسی نیست... .​
 
آخرین ویرایش

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
همه چیز خوب است،
اما نه با من!
با آن‌ها همه چیز خوب است...
می‌خندی، شادمانی می‌کنی و من...
من در حسرت می‌سوزم!​
 
آخرین ویرایش
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا