شعر مرا برای تو برگزیده است
در هشیاری به سراغت نمی ایم
هر بار از سوزش انگشتانم
در می یابم باز نام تو را می نوشته ام
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود!