مشاعره مشاعره با اشعار حسین منزوی

  • نویسنده موضوع Nazanin_N
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 65
  • بازدیدها 2,252
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #41
مهر می ورز و دم غنیمت دان
عشق می باز و با دقایق باش

بشکند تا که کاسه ات را عشق
از میان همه تو لایق باش!
ش*ر..اب خواستم و عمر
شرنگ ریخت بر کامم
فریبکار دغل پیشه
بهانه اش نشنیدن بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + هنرمند انجمن
شاعر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
921
پسندها
15,395
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • #42
ش*ر..اب خواستم و عمر
شرنگ ریخت بر کامم
فریبکار دغل پیشه
بهانه اش نشنیدن بود

دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما،
امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی
فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا!
میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #43
دریغ از آن که به بیداریِ حقیقیِ ما،
امان نمی دهد این خواب هایِ خرگوشی
فراغ و عمر؟ نه! حاشا که رُخ دهد، حاشا!
میانِ جیوه و آب، اتّفاقِ هم جوشی
یادآور صبح خیال انگیز ِدریاست
گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #44
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من:/
 
امضا : فلورا.

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • #45
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من:/
نهادم آینه ای پیش روی آینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
 
امضا : سَنا

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #46
نهادم آینه ای پیش روی آینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی

نهادم آینه ای پیش روی آینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
یک درد ماندگار! بلایت به جان من
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #47
یک درد ماندگار! بلایت به جان من
می سوزم از تبی که دماسنج عشق را
از هرم خود گداخته زیر زبان من
نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
 
امضا : m.sina

matieh

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
29/12/22
ارسالی‌ها
147
پسندها
471
امتیازها
2,933
مدال‌ها
9
سن
20
سطح
7
 
  • #48
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست
 
امضا : matieh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #49
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوندهاست
تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #50
تشخیص درد من به دل خود حواله کن
آه ای طبیب درد فروش جوان من

نبض مرا بگیر و ببر نام خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگان من
نام تو را نمی دانم.
آری،
اما می دانم.
گل ها اگر که
نام تو را
می دانستند،
نسل بهار از اینسان
رو سوی انقراض،
نمی رفت
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا