متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه دلنوشته‌های خلیج فارس | زهرا نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Violinist cat❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 943
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
کاش قبلِ رفتن تنها یک بار دستم را می‌گرفتی و چشمانت را به دیدن چشمانم دعوت می‌کردی.
ذوقِ داشتنت را در ژرفای نگاهم می‌خواندی و می‌فهمیدی بی‌تو چقدر تنها خواهم شد. اگر بروی این دست‌ها پر از خاک و چشم‌هایم، پر از اشکِ نبودنت می‌شود؛ اما انتخابت رفتن بود و من ناچارم به این تصمیمت احترام بگذارم و برای «میهن» بایستم و مگر تو، چیزی به غیر از میهنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
هر بار خواستم از تو بنویسم به «وطن» تشبیهت کردم. چرا که چون زادگاه آدمی می‌مانی برایم. مثل قصه‌های بچگی‌ام و لالایی‌هایی که مادر به قصد خواب کردنم برایم می‌خواند. تو به سان ترانه‌ها و لیلاهای کودکی‌ام هستی،
و از طرفی هم همچون آرزوهایم می‌مانی، چرا که به تو هم مانند آن‌ها نرسیدم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
مثل کتاب مورد علاقه‌ام تو را به قلبم نزدیک می‌کنم و می‌فشارم. چقدر پر از انتظار و اندوهم. دستانم در جستجوی فشردن دستان تو، بی‌قراری می‌کنند. دلم تاب درد فراغت را ندارد. خودت که بهتر می‌دانی، چقدر به حضورت کنار خودم خو گرفته بودم. هر چند سال هم که بگذرد این عادت از سرم نمی‌افتد. من هنوز پرده را کنار می‌کشم چون می‌دانم تاریکی را دوست نداری، می‌خواهی نور مثل قلبت به بیرون بتابد. نمی‌گذارم گل‌هایمان پژمرده شوند با وسواس به آن‌ها می‌رسم چون از مهرت به طبیعت باخبرم. تنبور دست‌ نخورده‌ات را هر روز تمیز می‌کنم، چون عشقت به آن را به یاد دارم.
کیانوش، من هنوز به گونه‌ای زندگی می‌کنم، انگار کنارم، در کنج خانه، نفس می‌کشی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

Violinist cat❁

نویسنده ادبیات
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,620
پسندها
21,598
امتیازها
43,073
مدال‌ها
28
سن
17
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
اندوه و سوگم را پشت لیلیوم‌هایی که برای مزارت آورده‌ام مخفی می‌کنم. چرا که در این آخرین یادداشت نمی‌خواهم غمگین و بی‌دفاع جلوه کنم.‌ یاد تو را همچون زخمی دردناک و شفا نیافتنی بر روحم نگه می‌دارم. مانند گلوله‌ای که از تن آدمی خارج نمی‌شود. میهن و باورِ من، تو را به آب‌های خلیج فارس می‌سپارم چون می‌دانم روح و یاد والای تو را به خوبی حفظ می‌کند. قول می‌دهم هر سحرگاه، به دیدارت آیم و یاد آرم تو را و خونی را که شتک می‌زند.
در ارس، اروند، دماوند، کارون، زاگرس، آینه‌ی چشمانت را همه جا پیدا می‌کنم.
دوستدارِ تو، پرستویِ تو.

پایان
خدانگهدار
۰۲/۱/۹
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Violinist cat❁

SparK

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
423
پسندها
10,230
امتیازها
27,613
مدال‌ها
22
  • #25
1005782_86d085bae85c5e6df4dcffb155f1cadd.png
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا