روی سایت دلنوشته خنده های مصنوعی | اشکی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Alef_Gaf
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 1,316
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
غرق شده ایم بین روزمرگی هایمان
ودست وپا میزنیم بین تکرارها وتکرارها
چشم دوخته ایم به پنجره ی اسمان تا شاید معجزه ای نازل کند
غافل از انیم که معجزه برروی خود زمین است
گاهی دستی میشود ومی زندبرشانه ات،می تکاند خاک زندگی را
گاهی آغوشی میشود وپناهت می دهد،از ترس های زندگی
گاهی بوسه ای میشود والتیام می بخشد ،زخم های زندگی را
اصلا معجزه خود ماهستیم
همین که سالم هستیم وراه می رویم معجزه است
نمی خواهد روی اب یا بند راه بروی تا به خلق ثابت کنی معجزه می سازی
یا نمی خواهد روی روی مخ ودل بشر راه بروی تا معجزه را از انها بدوزدی
همین که در پارک جلوی خانه ات با ارامش راه بروی
معجزه خلق کرده ای
پس دست به کار شو ومعجزه خلق کن
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
دلم گرفته...
مثل اسمانی که هوای باریدن دارد وتا نبارد ارام نمیشود
هوای باریدن دارم
مثل اشکی که تا روی گونه ام سرازیر نشود ارام نمیشود
میل به سرازیر شدن دارم
مثل جاده ی زندگی که تا به مقصد نرسد ارام نمیشود
مقصدی ندارم پس دل نوشته نصفه کاره ماند...
اگر بودی هم به مقصد میرسیدم هم ارام میشدم
نیستی موازنه زندگی ام را برهم زدی!
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
بیایید قبول کنیم زندگی مانند یک کتابخانه است
که اسیر شده ایم درآن وبرای اینکه از بند این اسارت رها شویم باید تک تک کتاب هارا بخوانیم
کتاب هایی باعنوان های مختلف
باجلد های مختلف
با ماجراهای مختلف
وتوباید تجربه کنی کتاب رنگارنگ کودکی را
لمس کنی ورقه های کاهی جوانی را
ودرک کنید واژه های تنهایی،غم ،سکوت ،خلوت،دلتنگی و.....
وباید از بر کنی کتاب قرمز رنگ عاشقی را
وباید بنویسی کتاب پیری ات را
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
تنهایی کتاب بخوان
تنهایی به سینما برو،تنهایی به کافه برو،
مهمانی ،رقص،شهربازی،نقاشی
همه را به تنهایی تجربه کن
به خاطر خودت می گویم
دستانت دردردستان کودکی بگذار ولطافتش را لمس کن
اطرافت را پر از دوست های رنگارنگ کن وصمیمیت را حس کن
صبح جمعه کوله پشتی ات را بردار وبه جنگل برو وتازگی را استشمام کن
زندگی «تو»است
ببین
ضمیرش متعلق بوتوست
یعنی مال توست پس به خاطر دیگری خرابش نکن
نوشتم تا بگویم خودت را یادت نرود!
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
سکوت کرده ام
تا تو بشنوی که در کدام
خاطره شکستم
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
خیال چشم باز کردن ندارم!
میخواهم غرق شوم در رویای بودنت
سرم تکان می دهم زمزمه وار میگویم
بودی
بودم
نیستی
مردم!
ولی بعد از توحتی مرگ هم مرا نمی خواهد
جای خالیت در گوشه کنار خانه هوار شده بر سرم
وقتی که رفتی عطرت ،بویت هم باربندیلش را جمع کرد از روی بالشم
کاش هنگام رفتنت بغض میکردم
تابعد از رفتنت بترکدوارام شود این خسته دل!
اما انگار بغض هم نمی خواهد مرا ارام کند
میبنی !
بعد از توتنهام

این روزهام حتی تنهایی هم مرا باور کرده است
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
قصد کشیدن هوای نبودنت را ندارم!
درهمان خماری بودنت بمانم بهتر است
خمار هستم
ودرد میکند جای جای زندگی ام
کاش تو باشی ودرمان کنی!
درخماری غوطه ورم
ومیسوزد بند بند زندگی ام
کاش بیایی ومداوایم کنی
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
کنار پنجره نشستم منتظر
چقدر راه دور وایندم مبهم
تمام ذهنم درگیر ومختل است
دلم خندهاتو میخواد
کاش میشد برگردیم
کاش میموندیم
کاش میشد حرف هامو از تو چشام بخونی
با این که تو عشق را به کامم تلخ کردی
ته داستان همیشه
تلخ میشه عجیبه
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
پرده ها را بکشید
درها را ببندید
تاریکی را فریاد بزنید
برای سکوت دعوت نامه بفرستید
حکم خانه ی دلم دلتنگی شده
خنده هارا گم کرده ام
وکفتر جلد عشق از بام دلم پرزده
کاش برگردی !
دلتنگتم
 
امضا : Alef_Gaf

Alef_Gaf

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/7/18
ارسالی‌ها
1,914
پسندها
24,627
امتیازها
53,373
مدال‌ها
22
سن
22
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
ترسم از فاصله که نه!
از خاتمه هاست
ترسم از تکراری شدن خاطرهاست
دردم از دیروزود رسیدن که نیست!
دردم از نیامدن هاست
 
امضا : Alef_Gaf
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا