اشک هایم را دیدی؟! آن هنگام که تو سرت گرم نفر سوم بود و من از اینکه جسمت پیش من بود و ذهنت پیش دیگری درد می کشیدم؟! خورد شدن غرورم را دیدی؟! آن هنگام که وقتی از حقم دفاع کردم گفتی: واسم مهم نیست و با داد زدنم کشیده ای بر گوشم خواباندی؟!
نابودی خاطرات شیرینم را دیدی؟! آن هنگام که تو را با او دیدم و باز هم به خاطر دوست داشتنم کنارت ماندم؟! صدای قطعی شکستن قلبم را شنیدی؟! آن هنگام که وسایلت را در چمدان ریختی و راحت تنه ای محکم به من زدی و در را محکم بستی و دیگر شب برنگشتی؟!
و تو تلاش هایم را برای عاشق کردنت دیدی؟! نه! تو هیچ گاه این ها را ندیدی و شکستنم به همین خاطر است ... ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.