کامل شده مجموعه اشعار کل کل شاعرانه | شرور و مسیحه کاربران انجمن یک رمان

[شرور]

سعی کردم فرار کنم از عشقت چاره انگار نیست
دل شکستن و رفتن زین معرکه رسم عیار نیست
از پدر دارم خالی یادگار و تاکیدش به دین وقرآن
قسم به قرآن جز دوستی درجهان ماندگار نیست

 

[مسیحه]

نوش دارویی بعد مرگ سهراب است
نه نمی پذیرم این عشق سراب است
خال هنودیت رو شده است برای دلم
این دوستی دگراز اساس خراب است

 

[شرور]

نوش دارو بعد مرگ سهراب نه در زمان زندگی
من از عشق نگفتم و نرسیده وقت درماندگی
خطاب قرآن به دوستی کردم جز این نبود مرا
این دوستی را اشتباه نگیر تو با درد شرمندگی

 

[مسیحه]

دوستی نحواستم مرا از عشق بود سخن
به قرآن قسم که این قصه دگر شد کهن
زمان در ماندگی که دگر نگو رو به فنایم
دگر از غیر خدا با کس دوستی نخواهم

 

[شرور]

به پایان می آورم این قصه وای خدای من
بگو چیزی غیر عشق و دوستیها برای من
بهتر است زین دفتر اینجا ببندیم مسیح
چرا که گشته کهنه هم من و هم دوای من

 

[مسیحه]

به پایان آمد این قصه الان همچنان باقیست
یه تاپیک جدیدخواهم زد که حامد ساقیست
معشوق تشنه ی عشق همچنان انکار کند عاشق
این دفتر باز خواهد شد ،عشقی که جنجالیست

 

[مسیحه]

وَه هَرکَه رَسیم دالگم اَرا دِلِه وَسنگه
آخر وَه کو بِه چم وی شهر دلتنگه
چَنی هاوار خدا، لَه دس خوم بیشم
پٍر لَه غم بیمه،چووم لَه شونت دلتنگه

 

[زینب میشی]

خسته نباشید هر دو شاعر

قلمتان جاوید