متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه اشعار کل کل شاعرانه | شرور و مسیحه کاربران انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مسیحه
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 77
  • بازدیدها 4,820
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #61
هنر عشق ، عجب هنریست و من غافلم از آن
شعری گفتی و روشن شد احساس باطلم از آن
مرا اگر خواهی شبی تا سحر در آغوش گیری
باید تست روان گیرم و آید جواب عاقلم از آن
 
امضا : شرور

مسیحه

کاربر انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
5,074
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #62
شاعری گوید دیوانه چودیوانه بیند خوشش آید
دلا،شب تا سحر به آغوش توبنشیند خوشش آید
گر هزار تست گیری هردویکی از دیگری دیوانه تر
یاراگر جواب عاقلی نیاید نذری باید وخوشش آید
 
آخرین ویرایش
امضا : مسیحه

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #63
دیوانه ام و دیوانه ای ،دیوانگی چه عالمی دارد
تست دادن به دیوانگی نیاز به عقل سالمی دارد
من را تا سحر یارای در آغوش ماندن نیست
مگر نذری ، توفیر بر عقل همچین آدمی دارد ؟
 
امضا : شرور

مسیحه

کاربر انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
5,074
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #64
یک نظر کن بر من ای که باعشق میخواهمت
در کنار تو باشم باعالم دیوانگی میخواهمت
در سر هوای تو که باشد هوای دیگری نیست
هرچه از دوست رسد باتب وتاب میخواهمت
 
امضا : مسیحه

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #65
با عشق نخواه من را دیوانه ام ، ضرر میکنی
شبت را با اضطراب و دلهره ، سحر میکنی
دیوانه را عقل نیست میشکند هرچه اید پیش
زترس زندگی و جستن زخطرآجان ، خبر میکنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : شرور

مسیحه

کاربر انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
5,074
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #66
تو اینگونه عشقمان راکتمان میکنی
هرچی است بینمان راپنهان میکنی
دیوانگی بهانه است خود در ضرری
اینگونه زندگیمان را بنیان میکنی؟
 
امضا : مسیحه

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #67
من و کتمان عشق ؟ چیزی نیست ، بینمان
گفته بودم بهت و اینگونه بستیم ، پیمان
گر عاشق گشت یکی آن دگری مدارا نکند
این عشق نیست و بذر آتیش است ، بدان
 
امضا : شرور

مسیحه

کاربر انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
5,074
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #68
آخر چه بگویم که مرا دگر باتوکاری نیست
عزم رفتن کنم از این دیارکه راهی نیست
دیوانه بودم وعاقلم کرد هوای بی هوایت
میروم که بدانی جز من تو را یاری نیست
 
آخرین ویرایش
امضا : مسیحه

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #69
کم آوردی و کجا خواهی رفت شاعر؟
سخنی گفتی کردی من را آزرده خاطر
برو آخر کم آوردن فرار است عزیز جان
تنهایی را عادت دارم باش آسوده خاطر
 
امضا : شرور

مسیحه

کاربر انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
5,074
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #70
من کجا روم جز به رویای تواین زندگی درام من
این شاعر بیچاره هر کاری کرد نشدی تو رام من
من کی آزرده کنم خاطر نازت را نازنین باعشقم
باتنهایی خو گرفته ای میروم نمیفتی به دام من
 
امضا : مسیحه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا