متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه اشعار عبور سایه ها | زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 4,205
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
بنام خدا

نام : اشعار عبور سایه ها

شاعر : زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

تگ اشعار : متوسط

مقدمه :

هر لحظه یاد کردنت شیرینی دلچسبی دارد که تو؛ از آن محرومی !

****
سایه وار به دنبالت روانه ام اما مرا نمی بینی و میروی!

58952
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #2
چرا با عشق نبود؟

زندگی خوب اندک، بد که نبود!
ساده بود بی غم و تشویش نبود
گر چه دل تنگ ولی اهل تقلب که نبود!
چرا این زندگی با عشق نبود؟!

سهم ما گاه غم و گه دلمان افسرده
دست و پامان به کار و گهی پاها خسته
نشدیم شاد به لبخند و گهی دل مرده
دلمان گه چو شیشه گهی بشکسته
چرا این زندگی با عشق نبود!

خاطرامان گهی با عشق قدیم بود، نبود؟!
هر کدام او به خاطر نهان داشته دل با او بود
غافل از هم زندگی رفت به تنهایی
و حسرت ز ما دور نبود
چرا این زندگی با عشق نبود!

حال که عمر رفت و به پیری رسیدیم هر دو
نچشیدیم ز این زندگی طعمی هر دو
همه ی عمر تلف شد به چرا و با دو
چرا این زندگی با عشق نبود؟
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #3
وحشی

تپش وحشی قلبم تو را میخواند
آتش خاموش قلبم تو را میخواهد

تو مگر بر آتش من هیزم آماده ای؟
که دل وحشی من باز تو را میخواهد!
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #4
ماه من

هر جا باشم یادت آرام من است
مونس و همدم من ماه دلارام من است


یاد تو پر می کند این بی کسی های مرا
خاطراتت مرهم زخم تن و جان من است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #5
بند به بند

بند به بند استخوانم درد است
پود به تار بافت هایم سرد است


برگهای درخت جانم اکنون
بی پناه رو به زمستان زرد است

بی تو ای آرام جانم هفته
لب به لب روز و شبش زوج ندارد فرد است


هر چه زن زاده شدم تا امروز
این زاده به پای کوه درد یک مرد است

ای شاعر لحظه های محنت بارم
یادت نرود اشک گهی گرم و پناهی سرد است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #6
سنگ دل

دوست دارم شکفد سنگ دل با دانه ای
سنگِ خارا چه به آه و ناله ای!

گر شکافد سینه ام با گل عشق
می زنم بر پای آن گل بوسه ای

بیقرارم بیقرار آشفته و حیرانِ او
کِی زند دل بی او به زلفش شانه ای

گر شده سنگی چرا دل یاد اوست؟
شیشه دل گوهر و سنگ ندارد مایه ای

گر چه کابوس است مرا بی او ولی
ای دلِ شیشه تو سنگ یا دیوانه ای؟
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #7
بازیچه

گفتی خدانگهدار فکر دلم نکردی
بازی ندادم تو را عهدت با من شکستی

گفتی شعار دادی بازیچه نیست یک زن
اما خودت چه بازی با دل زن نکردی!
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #8
ثانیه

مرگ یک ثانیه بر من جانیست
خالق عشق تویی من خالیست


وقتی نیستی همچو طبل تو خالی ام
بودنت در دل من شیدائیست
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #9
دیار

در دیاری که تو را ز یاد من می دزدند
مومن و گبر یکیست که دل و دین می دزدند

در دیاری که دل از یاد خدا غافل شد
مرگ باید نه حیات! که زندگی باطل شد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #10
دل شیدا

لعنت به دل عاشق و شیدایی من
دل عاشق پیِ رسوایی من!

لعنتِ عشق به من باد که بی تو باز هم
نفسم هست و به چشم مانده بینایی من
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا