• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت دلنوشته در همین نزدیکی | ستاره حقیقت‌جو کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 3,251
  • کاربران تگ شده هیچ

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #31
***
در همین نزدیک بازده اخبار رسمی و فرعی هالیود، در ایران بیشتر از اخبار خود ایران در همین کشور است.
آن‌وقت من دم از کمک خواستن و کمک کردن می‌زنم؟!
چه جالب... !​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #32
***
دختری می‌گفت دوست ندارد از گذشته چیزی بداند و درگیر آینده است.
چادری بر سر داشت!
چیزی که از گذشته تا کنون نماد پاکی بوده و هست.
سعی کردم افکارم را با او در میان بگذارم.
گفتم: این چادر نماد پاکی‌ست؛ از گذشته و به آینده هم راه پیداخواهد کرد.
تو قطعاً به گذشته ایمان داری، که می‌خواهی این نماد را به آینده منتقل کنی.
پوزخندی زد و گفت:
اجبار، اجبار، اجبار!
تا کی؟!
من این چادر را با خود حمل می‌کنم؛ تا در مقابل حرف اطرافیانم بایستم،
من به اجبار این پوشش را انتخاب کردم و یک روزی از همه دنیا انتقام خواهم‌ گرفت.
می‌خواهم‌ پزشک شوم و اعضای بدن بیمارانم‌ را بفروشم و بعد مادرم را خواهم کشت زیرا او مقصر تمام این اجبارهاست.
سپس پدرم را نابود خواهم کرد، زیرا او هیچ‌گاه نخواست من واقعی را...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #33
***
کودکی که اشک می‌ریزد،
پدری که بی‌پول‌تر از همیشه به نظر می‌رسد،
مادری که از وضع زندگی‌اش زار می‌زند... .
این حال و روز انسان‌های عادی این نزدیکی‌ست،
غیر از این هر گزارشی که دریافت کردید، دروغ محض است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #34
***
در همین نزدیکی هستند، کسانی که روی کارتن‌های پوسیده به خواب می‌روند؛
و من با کمال وقاحت در حال تماشای تبلیغ خوش خواب هستم و فکر خریدش را در سر می‌پرورانم... !​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #35
***
در همین نزدیکی انسان‌های بزرگ به سادگی رفتند و نماندند،
و از بدِ ماجرا این حتّی تبدیل به مسئله خاصی نشد!
همگی بی‌تفاوت بودیم.
همگی بی‌تفاوت بودند.
من، تو، او؛ ما و دیگری... .
چه کسی قصد کمک کردن دارد به نیازمندان این نزدیکی؟!
در همین نزدیکی مردم محتاج کمک هستند.
چرا خشکتان زده است؟!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,116
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
سطح
34
 
  • #36
***
از همین نزدیکی من فریاد زدم و هیچ‌کس داوطلب کمک کردن نشد.
در همین نزدیکی هشدار دادم و هیچ‌کس راضی به جمع و جور کردن خودش نشد!
در همین نزدیکی... .
از همین نزدیکی... .
بیخیالش!
انگار باید خودم هم مثل تمام رفتنی‌ها از این نزدیکی فاصله بگیرم و روانه آن دور دورها شوم.
بابت تمام کمک‌های نکرده‌تان سپاس گذارم.
شب و روزگار خوش... !


سخن نویسنده:
پایان
*پانزده شهریور سال یک هزارو سیصدو نود و نه*
این مجموعه رو به پدر و مادر عزیزم
(آقای محمود حقیقت جو و خانم الهام نیک سرشت)
تقدیم می‌کنم.
و یه تشکر ویژه می‌کنم ازشون به پاس تمام موقعیت‌هایی که پشتم بودن و هیچ‌وقت تنهام نذاشتن.
و هم‌چنین تشکر می‌کنم از دوست عزیزم خانم مائده الف بابت تمامی کمک‌هاشون.

همتون رو به خالق روشنایی میسپارم♡

شب و...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

موضوعات مشابه

عقب
بالا