نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته منّ| سامیار زاهد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 50
  • بازدیدها 2,601
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #21
به گمانم ان بالایی خیلی مرا دوست دارد...
که تمام اوقات فراغتش را نزد من می‌آید و تمام بلاهای زمینی و اسمانی را روی من امتحان می‌کند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #22
اگر دوست داشتن به همین راحتی بود که همه انسان‌های جهان باید عاشق هم می‌بودند!
کمی فکر کن، تو فقط ادعای علاقه می‌کنی.
به اصطلاح فقط لب و دهان هستی و هیچ کاری از تو ساخته نیست!
تمام بدی‌ها را در حق من به اتمام رساندی
اما افسوس که چون دختری و لقب با احساس و برگ گل بودن را داری مقصر نیستی.
فریبنده و دروغ گو منم و تمام مشکلات بر سر من خراب می‌شود و تمام انگشت‌ها به سمتِ من گرفته می‌شود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #23
احساس کسی را دارم که به دو قطبی مثبت مبتلاست!
نیمه‌ای از من به دنبال تو و بودنت می‌گردد
و نیمه دیگر من تمام توانش را برای دور بودن از تو می‌کند!
واقعا عجیب است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #24
این روزها سرم پر از جملات تکراریست...!
اما توان بازگو کردنشان را ندارم.
نه این‌که مهم نباشد... نه!
حرف‌هایم برای اطرافیانم کمی تکراری شده؛
می‌ترسم رهایم کنند...!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #25
این روزها تمام ارزوهای کودکی‌ام را دوره می‌کنم.
چه ارزوهای دوست‌داشتنی برای اینده داشتم...!

چه فکر می‌کردم و چه شد؟!

واقعا خنده‌دار است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #26
خودِ من از زندگی قطع امید کرده است!
وقتی می‌گویی باید برای ادامه زندگیم نزد پزشک بروم واقعا دوست دارم از ته دل قهقهه بزنم...!
قهقهه‌ای که بغضی بزرگ را پشت خود پنهان می‌کند...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #27
فریب منِ به ظاهر شاد را نخور...!
من واقعی در من اسیر است
و اوست که با تمام وجود زار می‌زند...!
عجیب است، اما حقیقت همین است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #28
این روزها به خدا هم حسادت می‌کنم!
اری به خدایی که بنده‌ای همچون تو، او را می‌پرستد حسادت می‌کنم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #29
می‌گفتی حتی اگر من کور و کچل می‌بود هم دوستش می‌داشتی...!
نه کورم و نه کچل!
اما تو دوستم نداری...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #30
حال امروزم با دیروز تفاوتی ندارد وقتی کنارم نیستی.
امروز من مانند دیروز و دیروزهای قبل می‌گذرد...!
تکراری دردناک در غم دور بودن از تو...
در غم فراغ تو...
در غم نرسیدن به تو...
و حال روزهای تو تفاوت بسیاری دارد، تو هر روز بهتر از روز قبل هستی و امیدوارم همیشه باشی...!
اما این همه غم برای من کمال بی‌انصافیست...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا