درد رو همه داشتن
اما
از درد شاهکار ساختن رو فقط یه ذهن خلاق میتونست بسازه!
از دردات بنویسی و
بسازی
دنیای بقیه رو...
تصمیم گرفت جای غصه خوردن
روی کاغذ
رج بزنه از درداش!
...
انگار نمیخواست باور کنه که
یه چیزی
فراتر از قصههایی که تعریف میکرد وجود داره،
نمیخواست باور کنه
خیلی ماجراهای دیگه
به جز داستانایی که خودش تعریف میکرد
وجود دارن!