از وقتی...
از وقتی دست به قلم شدم و حرفای دلم رو روی نرمی کاغذ رها کردم، وقتی که کلماتِ آزاد شده قلبم روی کاغذ نشستن... دلم دیگه بهش فکر نکرد... وقتی دید خودم هواش رو دارم، اگه هواش ابری بشه براش میبارم، آروم گرفت و دیگه خودش رو به قفس نزد که خودش رو رها کنه... من به دلم یاد دادم با رها کردن حرفهاش، خودش رو از بند قفس رها کنه.