روی سایت دلنوشته شهزاده بی‌عشق|shaghayegh.b کاربر انجمن یک رمان

[elahekhazan]

گویی من شهرزاد قصه‌ها

اما تو هزار و یک شب را برایم به تصویر نکش...

بگذار افسانه‌ها، افسانه بمانند!

 

[elahekhazan]

کاش یک شهری بود که وقتی به آن می‌رفتی
کسی پیدایت نمی‌کرد!
کسی نبود که عشقت را به یادت بیاورد!
کسی نبود که ویرانی‌ات را به یادت بیاورد!
کسی نبود که شکست و اشتباهاتت را به یادت بیاورد!
کسی نبود که حتی خودت را به یادت بیاورد!

حتی خودت را هم فراموش می‌کردی!
کس دیگری می‌شدی و جور دیگری زندگی می‌کردی!
با آدم‌های جدیدی روبه‌رو می‌شدی که اصلاً شبیه قبلی‌ها نباشند!
مکان‌هایی بود که اصلا شبیه قبلی‌ها نباشد!

آخ که چقدر جای همچین شهری میان جهان خالیست...!

 

[elahekhazan]

دنیا بهتر می‌شد اگر انسان شبیه ققنوس بود!

دنیا بهتر می‌شد اگر ققنوس‌ها درون ما رخنه می‌کردند!

هر چه قدر هم اشتباه می‌کردی قابل جبران بود!

امیدی به زندگی جدید همیشه بود!

حتی اگر آتشت هم بزنند مغرور نگاهشان کنی و بگویی باکی نیست...

من می‌توانم از خاکستر خود متولد شوم!

پس تو مرا ویران نکردی...

تو تولد جدیدی به من هدیه دادی...!

آدما باور کنید که انسان ققنوس نیست!

قلب انسان، قلب ققنوس نیست...

 

[elahekhazan]

نترس قلب من...

به تو پشت نمی‌کند

نترس قلب من...

خاطره‌ها را فراموش نمی‌کند

نترس قلب من...

دفتر رازمان را به روی همه نمی‌گشاید

نترس قلب من...

قلبش برای تو می‌تپد

نترس قلب من...

نترس و در عالم رویاهایت فرو برو...

 

[elahekhazan]

دم از عشق نزن...

وقتی مجنون نیستی!

دم از مجنونی نزن...

وقتی لیلی را رها کردی!

دم از لیلی‌واری نمی‌زنم...

وقتی مجنون هنوز در افسانه مانده و من تنهام!

 

[elahekhazan]

تاوان عشقم شد نگاهت

فرهاد قصه‌های شیرین!

تاوان عشقم شد صدایت

مجنون شب‌های لیلی!

تاوان عشقم شد وفایت

حاکم قلب شهزاده بی‌عشق...!

 

[elahekhazan]

جوری تک دلم را می‌بری...

که انگار حاکم زاده شدی!

جوری تک دلم را با خشت بر می‌زنی...

که گویی ویرانی دلم آرزویت بوده!

 

[elahekhazan]

فرهاد بی شیرین یعنی مرگ!

مجنون بی لیلی یعنی تباهی!

عشق تو با من هم یعنی ویرانی...

 

[elahekhazan]

هزار و یک شب حرف نگفته بهت بدهکارم

هزار و یک شب قصه عاشقانه طلبکاری

هزار و یک شب نغمه لیلی و مجنون

هزار و یک شب نجوای شیرین و فرهاد

بگذار کمی برایت شهرزاد قصه گو شوم

تا قلبم در هزار و یک شبمان غرق نشود...

 

[elahekhazan]

آتش جانم هم شوی می‌خواهمت

سرمای دل یخ زده‌ام هم شوی عاشقتم

ویرانگر ویرانی وجودم هم شوی، دلداده‌ات می‌مانم...