متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته شهزاده بی‌عشق|shaghayegh.b کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع elahekhazan
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 2,079
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

elahekhazan

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,537
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #41
دیوانگی شاخ و دم ندارد

وقتی از فکرش تا پگاه صبح بیداری، یعنی دیوانگی!

وقتی تمام خاطراتت می‌‌شوند گردباد و به دورت می‌پیچند، یعنی دیوانگی!

وقتی می‌دانی امیدت ناامیدیست اما امیدواری، یعنی دیوانگی!

وقتی حتی اسم عطرش هم می‌اید دلت هوایش را می‌کند، یعنی دیوانگی!

وقتی حتی آهنگ‌های یادگاری او هم مانند طناب دار به دور گردنت می‌پیچند، یعنی دیوانگی!

اما من دیوانگی را دوست دارم!

دیوانگی را دوست دارم و دیوانه‌وار دیوانه‌ام...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

elahekhazan

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,537
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #42
من کسیم که فقط در حافظه کوتاه مدت همه جا می‌گیرم!

هیچ‌کس حتی برای مدتی هم من را در حافظه بلند مدتش میان خاطرات نگه نمی‌دارد!

داخل خاطرات هیچکس جایی ندارم!

میان افکار دیگران جایی ندارم!

وقتی نباشم خیلی فراموش می‌شوم!

انگاری برای خاطرات همه اضافم!

اضافه‌ای که هیچکس دوستش ندارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Bita

elahekhazan

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,537
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #43
سه چیز هیچ‌وقت جدا نمی‌شوند:

عشق... غرور... نفرت!

از غرور به نفرت و عشق می‌رسی
از عشق به غرور و نفرت
از نفرت به عشق و غرور

اما از تنهایی به هیچ چیز نمی‌توان رسید
از تنهایی به عشق و دلدادگی نمی‌توان رسید
تنهایی غرور را خورد می‌کند
وقتی تنهایی، حتی نفرت از دیگران را هم دوست داری تجربه کنی...
دوست داری کسی باشد تا حتی نفرتت را برانگیزد!
دوست داری کسی باشد تا غرور خرجش کنی!
دوست داری کسی باشد تا در میان نجواهای خودمانی عشق را باهاش تجربه کنی!

اما تنهایی بی‌درمان‌ترین درد دنیاست...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Bita

elahekhazan

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,537
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #44
وقتی حرف‌هایت را کسی در این گوی خاکی درک نمی‌کند...
یعنی غریبه‌ای

وقتی تنهایی‌ات را درک نمی‌کنند
یعنی غریبه‌ای

وقتی در زندگیشان جایی نداری
یعنی غریبه‌ای

وقتی حتی ذره‌ای در خاطرشان نمی‌مانی
یعنی غریبه‌ای

من یک غریبه‌ام...
غریبه با آدمای شهر
غریبه با افکارشون
غریبه با باوراشون
حتی غریبه با خاطراتشون...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Bita

elahekhazan

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,537
امتیازها
13,933
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #45
کاش عطری داشتم که هر دفعه یک رایحه داشت
هر شب به قصه‌هایم رایحه‌ای جدید می‌پوشاند
تا هر شب که برایت قصه می‌خوانم رایحه و عطری جدی را حس می‌کردی...
که حتی شده بخاطر آن عطر، قصه‌هایم را گوش می‌دادی و تنهایم نمی‌گذاشتی!
اما افسوس که حتی آن عطر را هم ندارم که نگه دارمت!

تو نیستی و قصه‌هایم عطر عاشقانه تو را تمنا می‌کنند!

تو نیستی و شهزاده بی‌عشق از همیشه تنهاتر است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : elahekhazan

بهار قربانی

نویسنده افتخاری
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,199
پسندها
12,838
امتیازها
34,373
مدال‌ها
23
سن
30
  • #46
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا