متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته باشد برای بعد | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع سامیار زاهد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 36
  • بازدیدها 2,205
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
باشد برای بعد2.jpg

به نام خالق قلم
دلنوشته باشد برای بعد
نویسندگان: متین مقدم‌صادقی، سامیار زاهد، ستاره حقیقت‌جو
تگ: منتخب
ویراستار: MAEDE_D
مقدمه :
باشد برای بعد
تمام غم‌هایت، حرف‌هایت ، دردهایت و...
لطفاً در این لحظه و ساعت، فقط به حرف‌های من گوش کن!
درد و دل‌های تو، باشد برای بعد؛ روز دیگری به آن‌ها گوش خواهم داد.
چون امروز، روز من است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #2
می‌دانم دردهایت را،
می‌دانم تمام غم‌هایت را،
از تمام صاف و صوف‌های جاده‌ی زندگیت باخبرم،
شخصیتت...
آن را هم به خوبی می‌شناسم؛ اما تو...
تو ای کسی که همه مردم به عنوان همراه من می‌شناسنت، تو نیز مرا می‌شناسی؟
از زندگی‌ام باخبری؟
ای مثلاً دُر گران‌بهای زندگی من، از من چیزی می‌دانی؟
با من صادق باش! تو به جز جمله "باشد برای بعد" چه چیزی به من گفتی؟
با من صادق باش! تو که خوب بلدی با صداقت سخن بگویی!
تو که خوب توانستی صادقانه تنفرت را به من ابراز کنی،
در این مسئله نیز با من صادق باش..!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

Matin-ms

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
3,033
امتیازها
16,633
مدال‌ها
9
سن
23
  • #3
می‌دانی؟ مدتی است که اسکارلت بر باد رفته‌های مغز درمانده‌ام بازگشته...
مدتی است بازگشته؛ تا تمام فکرها و خیال‌ها و دغدغه‌های پوسیده‌ام و همه چیز را از روی شانه‌های خسته‌ام بردارد و بگذارد در گوشه‌ی انباری خاک گرفته‌ی مغزم، در فولدر نیاز به آلزایمرها، در زیر خروار فراموش‌شده‌ها؛
تا باشد برای بعد... .
مدتی است عصر‌ها در کنارم می‌نشیند و عطر تعفن‌آور گذر روزهایم که زیر دلش می‌زند، می‌گوید:
«درست می‌شود، قول می‌دهم، تو فقط بگذار همه‌چیز باشد برای بعد...»
و من هر روز به او می‌گویم:
«باشد، باشد برای بعد... .»
اما من خسته است، این «بعد» کی می‌آید تا تمام این «باشد برای بعد»های مزخرف تمام‌نشدنی را در رود شور و لجن گرفته‌اش بشوید و ببرد تا رود کارون، تا خلیج فارس، اصلا تا همان‌جایی که...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Matin-ms

Matin-ms

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
3,033
امتیازها
16,633
مدال‌ها
9
سن
23
  • #4
این که عظمت تاریخ سینوحه هم قاصر است از تعریف قصه‌ی ما،
باشد برای بعد...
این که زلیخا بود که پس از سال‌ها در کنعانِ قلب یوسف پیدا شد،
باشد برای بعد...
این که چشمان پیر و فرتوت بانوی مصر هنوز هم در التماس پرستیدن او بود،
باشد برای بعد...
اصلاً این که آنِخ ماهو باز هم ایمان نیاورد و جلسه‌ی محاکمه‌ی این عشق تا ابد ادامه دارد،
باشد برای بعد...
اما...
تو چرا یوسف خود را باز هم در این کنعان رها کردی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Matin-ms

Matin-ms

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
3,033
امتیازها
16,633
مدال‌ها
9
سن
23
  • #5
این که قصه‌ی ما فاش شد و این فاش‌شدن ویران کرد لانه‌ی کوچک‌مان را،
باشد برای بعد...
اما...
تو بگو!
می‌شود باز هم نامه‌رسانم اشاره‌ای بر نظر خال لبت باشد و بس...​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Matin-ms

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #6
دوست دارم باز کنارت بنشینم و با جان و دل به حرف‌هایت گوش فرا دهم‌.
دوست دارم مدت‌ها به لبخندت خیره شوم و تمام افکارم را به هم بریزی.
دوست دارم برای شنیدن صدایت زمین و زمان را بهم بدوزم.
اگر بدانم فردا روز مرگم است، دوست دارم کنار تو بمیرم!
همه‌ی این‌ها را می‌دانی؛ اما پاسخت چیزی است که قلبم را به درد می‌آورد:
"باشد برای بعد"
واقعا؟
یعنی احساسات من برایت انقدر بی‌ارزش است؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #7
«باشد برای بعد»
این جمله‌ی کوتاه بیشترین تکرار را در سرم دارد و این درست همان چیزی است که مرا به جنون می‌کشد.
می‌دانی؟ فراموش کردنت سخت است؛ اما بهتر است به یاد تو و به خاطر تلمبار شدن حرف‌هایم برای ضربه‌ی نهایی، سکوت کنم.
سکوتی که ممکن است تا بی‌نهایت طول بکشد؛ چون من تاب حمله کردن به شخص تورا ندارم..!
باشد برای بعد!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

Matin-ms

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
3,033
امتیازها
16,633
مدال‌ها
9
سن
23
  • #8
این‌که چه شد که دلم بد گره‌ای خورد میان پیچ و خم موج زلفت،
باشد برای بعد؛
اما تو بگو!
سر دلبری‌ات چه بود که زمستان هم آمد و نازلی باز هم سخن نگفت؟!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Matin-ms

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #9
سکوت می‌کنم،
در خود می‌شکنم،
سکوت می‌کنم،
من به تنهایی در خودم زار می‌زنم،
سکوت می‌کنم،
من بارها و بارها نقشه‌ی قتل خودم را به‌دست خودم مرور می‌کنم؛
اما سکوت می‌کنم!
می‌دانی چرا؟ من هم‌اکنون در حال شنیدن درد و دل‌هایت هستم.
دوستت دارم و به خاطر تو سکوت می‌کنم.
دردهای من، باشند برای بعد،
وقت زیاد است!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
سطح
5
 
ارسالی‌ها
1,133
پسندها
50,842
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #10
واکنش‌های خوب و بد دنیایت را برای خودت نگه دار!
برای خودت زندگی و برای خودت بمیر!
برای خودت بجنگ و برای خودت پیروز شو!
صادقانه می‌گویم، که آرزو می‌کنم حتی برای خودت شکست بخوری؛ چون به خود واقعیت نزدیک‌تر خواهی شد.
حاشیه‌های امروز دنیایمان باشد برای بعد، تو سعی کن دنیای خودت را بسازی!
دنیای خود خودت!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : سامیار زاهد
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا