***
میدانی دوستم
من تو را میپرستیدم
دقیقا مانند کودکی که مادرش،
در چشمانش،
همانند یک فرشته جلوه میکند!
اما تو تمام چیزهایی را که تصور میکردم را
از بین بردی!
تو این بُتی را که ساخته بودم شکستی
بت من از جنس آهن بود... .
مگر تو با چه برسرش کوبیدی که اینچنین خورد شد؟!
اوه درست است!
چه چیزی قوی تر از «جملات»؟!