دخترک دیگر تنها نیست
لبخندهایی هستند که
طعم گس تنهایی را حس کند
دستهایی هستند که گرمای زندگی را به او انتقال میدهند
و آغوشی که همهی دنیای اوست
دخترک دیگر نمیترسد
***
دخترک وقتی پسر را افسرده و گوشه گیر میبیند غمگین میشود.
دخترک این حال و روز را برای ناجی زندگی و تنهاییش نمیخواهد
دخترک به پسر وابسطه شده
و نمیتواند او را تنها بگذارد
و دخترک قبول میکند
***