دستم را دراز میکنم تا دستت را بگیرم
تا در آغوشت بگیرم و لمست کنم
یک دفعه محو میشوی
چشم هایم را باز میکنم
و این فقط یک خیال بود
تو خیلی وقت است که در زندگی من
محو شدهای...
***
با احساسی تازه
از عشق نوشتم
به سبک "تو"
برای عاشق شدنم
"تو"ی جدیدی متولد شد
وحالا میفهمم
که عاشق شدن چه حادثهی بزرگیست
حادثهای از جنس"جنون"
حادثهای به رنگ"تو"
***