- ارسالیها
- 1,574
- پسندها
- 19,544
- امتیازها
- 43,073
- مدالها
- 31
- نویسنده موضوع
- #21
***
شب شد،
صبح شد
و همچنان گذر عمر به سان باد!
و من!
منی که تار و پود وجودم با حسرت آغشته و لحظه لحظهی زندگیام در آه و تاُسف ثانیهی قبل گذشتهست.
به کدامین گناه امّا؟
به گناه عشق،
دوست داشتن،
دل بستن
به کسی که نباید!
به تویی که از زلف سیاهت برایم طناب دار ساختهای!
و با چشمانت، جام عسلی رنگ مرگ را به خوردم دادی!
گناه نابخشودنی این روزها، عاشقیست!
شب شد،
صبح شد
و همچنان گذر عمر به سان باد!
و من!
منی که تار و پود وجودم با حسرت آغشته و لحظه لحظهی زندگیام در آه و تاُسف ثانیهی قبل گذشتهست.
به کدامین گناه امّا؟
به گناه عشق،
دوست داشتن،
دل بستن
به کسی که نباید!
به تویی که از زلف سیاهت برایم طناب دار ساختهای!
و با چشمانت، جام عسلی رنگ مرگ را به خوردم دادی!
گناه نابخشودنی این روزها، عاشقیست!
آخرین ویرایش توسط مدیر