به نام خدا
نام دلنوشته: اندکی مرا بشنو
نام نویسنده : _sanam_gh
تگ: منتخب
ویراستار:PARISA_Z
مقدمه :
زمانه را میبینم
چه با تجربه
دهانم را از سکوت دوخت
دلم را از حرف پر کرد!
حال ایستاده در کناری
نگاهی پر تنفر به نااحوالی هایم میاندازد!
و مرا به مرور خاطرات وادار میکند...
کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید. "قوانین بخش دلنوشته ی کاربران"
پس از گذشت حداقل 30 پست از دلنوشته تان، می توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید. "درخواست تگ دلنوشته"
همچنین پس از گذشت 30 پست از دلنوشته تان قادر هستید در تاپیک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
*** میدانی
برای تو رفتن آسان بود؛
اما هنوز...
برای من سخت است فراموشکردن...
«دوستت دارم»هایی که تو، در گوشی بهم میگفتی!
خیالی نیست...
آسودهخاطر باش!
هر شبانه را،
بیهیچ دردی خفته باش...
*** روحم دلیلیست برای زنده ماندنم!
پس زندگی را سخت مجبورم...
ای جسم فرسوده از درد،
تحمل کن مرا!
باید بدانی تپشِ هیچ قلبی ابدی نیست!
یک روزی
مرگ، حقیقت را برایم آشکار میکند...!
دل غم زده مرا ببین
ببین چگونه میسوزد
ببین مرا که چگونه ؟
عذاب نبودنت در اندیشه هایم شعله ور شده
تو نمیدانی دیگر
از برزخی که برایم ساختی
جز انبوهی از خاکستر چیزی نمانده
از منی که
همیشه در اسارت عشق عذاب آوردت جان میدادم
به تویی که وجودم را اینچین نادیده گرفتی
تو ای عشق جان
که دلیل تمام ناگفته هایم هستی
نمیدانی
چگونه فریب دادی مرا
اسیر دام عشق کردی مرا
رفتی و با رفتنت
نمیدانی
به چه عذاب تلخی دچار کردی مرا..!