دل غم زده مرا ببین
ببین چگونه میسوزد
ببین مرا که چگونه ؟
عذاب نبودنت در اندیشه هایم شعله ور شده
تو نمیدانی دیگر
از برزخی که برایم ساختی
جز انبوهی از خاکستر چیزی نمانده
از منی که
همیشه در اسارت عشق عذاب آوردت جان میدادم
به تویی که وجودم را اینچین نادیده گرفتی
تو ای عشق جان
که دلیل تمام ناگفته هایم هستی
نمیدانی
چگونه فریب دادی مرا
اسیر دام عشق کردی مرا
رفتی و با رفتنت
نمیدانی
به چه عذاب تلخی دچار کردی مرا..!