متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته اندکی مرا بشنو | _sanam_gh کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #31

دیوانه ای شدم
در انزوای سکوت این خانه!
که درهمهمه های
شلوغی این ذهن
آرام و قرار ندارم...

 
آخرین ویرایش
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #32
آنقدر از هم دریغ کرده ایم
محبت را
که آخر در میان من و تو
عشق را هم وفایی نبود!
 
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #33
مرا به خیر تو
هیچ نیازی نیست
برو و شَر مَرِسان
 
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #34
بودنت را دوایی نبود
نبودنت را ندانم چه نا علاج دردی ست!
هرچه آرام جان بودی
حال درد جانم شده ای
در تو چه نهفته ست؟
معادله احساسی تو چیست ؟
که اینگونه ضریب عشقیت را
در رادیکال خود تقسیم کردی؟


 
آخرین ویرایش
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #35
چه غمی دمیده در من
که اینگونه سکوت را قرص دل کرده‌ام
مرا چه حال و احوالی ست
ندانم
گویی که انگار از لحظه های پر گفتمان گلایه هم بریده‌ام..!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #36
در حوالی من رد می‌شوی
چیزی مگو
مرا بگذار در خفای عالم خویش
تا در سنگینی سکوت این درد
شنیده شوم..!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #37
مرا بس نبود
آن قدری که نبودت را تحمل کرده ام؟
آنقدری که مدام هجوم خاطرات نفرین شده ات
مرا به دلتنگی دچار میکند!
دوست داشتن مرا بس نبود
که اینگونه رفتی؟
اعمال احساسم را پس داده ام
همین تو مرا بس بود
دگر عشق نامه ات باطل شد..!
 
آخرین ویرایش
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #38
نگاه آخرت را تا همیشه به یاد خواهم داشت
وقتی که غمناک به چشمانم
چشم دوخته بودی
و برایم چه نمایان بود
خشم فرو ریخته
در دستان مشت شده ات
که نمی‌دانستی
دل لعنتی من هم
چه ها که نکشیده بود!
وقتی که به مجبوری
دستات و رها کرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #39
هوای بارونی این روزها
مرا چه سخت دلگیر میدکند
هوای بارونی این روز ها
مرا در انزوای عالم خویش
به دلتنگی دچار می‌کند
هوای بارونی این روزها
یاد آور خاطراتی از توست
که مرا به جنون وا می‌دارد
هوای بارونی این روز ها
مرا چه تلخ اندیش کرده!
وقتی که اینگونه نبودت را به رخ می‌کشاند..

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : sanam_gh_

sanam_gh_

مدیر بازنشسته
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,886
پسندها
8,653
امتیازها
33,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #40
ای تویی که مرا پریشان حال کرده ای
وسعت‌عشق تو همین قدر بوده؟
اصلا تو را چه به عاشقی!
تویی که حتی گوش هایت
تا شنیدار دوست دارم هایم شد
تو را کَری کرد
که مرا نشوی
و نادیده بگیری
با چشمانی که از همان ابتدا کور بود!

 
امضا : sanam_gh_
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا