دلم میخواهد خودم را بردارم وبروم یک جایی دور...
دور ازچشم همه این آدمای شهر!
جایی که دست هیچکس بهم نرسه
دلم میخواهد این احساس و بِکَنَم ازهمه
دیگر نمیدخواهم دلم گیر کسی باشد که اینگونه بد دلگیرش شود
حوالی من رد نشوید
نمیخواهم
زخمی را که زدهاید و دلی را که شکستهاید
را مداوا کنید
دیگر برای این چیزها دیر شده است
بروید
از من دور شوید
نمیخواهم که
درگیر ناخوش احوالی هایم شوید!