متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌ی محنت | افسانه نوروزی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Afsaneh.Norouzy
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 56
  • بازدیدها 2,555
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #41
***
خسته که می‌شوم

دلم می‌خواهد دنیای آدم‌ها را رها کنم؛
دنیایی که در آن آزادی تزویر تعبیر شود.
دنیای قشنگی نیست!
من از دنیای آدم‌ها
بی‌زارم.
پیله تنهاییِ خودم
به شلوغیِ دنیایِ یک عالم

شرف دارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #42
***
تاریخ مصرفت که تمام شود

یعنی تمام شدی!
برای بعضی آدم‌ها
یعنی دیگر برو
دیگر حرف نزن!
فقط سرت را بنداز پایین و
کارت را بکن
یعنی همینی که هست
می‌خواهی بخواه
نمی‌خواهی به سلامت!
دنیای آدمک های دروغین
پر است از چهار لا پنج لا چاپلوسی و
دم تکان دادن های تقلبی!
تکان ندهی...
تاریخ مصرفت به انقضا رسیده

و به سلامت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #43
***
بر سر راه مانده

احساسم
بی قراری می‌کند!
بیچاره دلم
تنها مانده،
از درد بی کسی
برای خود می‌رقصد
و می‌خواند و
پای می‌کوبد!
حالش خوب است و
فقط جایی از احساسش درد می‌کند

جایی به نام دلتنگی.
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #44
***
بعد از تو

پاییز مرا تنها گیر آورده...!
عجیب
رخ می‌کشد،
روی جان و تنم
تنهایی را فقط آن‌ها میدانند که روزی

تنها نبودند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #45
***
قصه درد است و درمان.

پاییز هم درد است
هم درمان؛
از آن دردها که دلت می‌خواهد باشد
حالت را بگیرد

ولی باشد!
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #46
***
پاییز خنده‌هایش هم درد دارد.

قصه همان دلقکی که فقط می‌خنداند،
و خودش گریه داشت.
 
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #47
***
پاییز باشد

باران ببارد،
یک من باشم
و
یک تو!
من قول می‌دهم
دست تمام اتفاقات بد را بگیرم
که نیفتند
بین ما.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #48
***
پاییز که می‌شود

هر دردی،
عجیب
می‌سوزاند
تا مغز استخوانت را.
خنده هایم درد می‌کنند
این روزها!
احساسم گریه،
گلویم قحطی آمده

منتظر بارانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #49
***
تو که نباشی

هر روز پاییز است!
هر ساعت تنهایی
هر دقیقه بی قراری
هر لحظه...
عاشقی!
نبودنت،
این کم بودنت
برایم انتظار است و فراق بی ‌انتهای دلتنگی
تو که نباشی
از من یک منی می‌ماند

شبیه به من!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Afsaneh.Norouzy

Afsaneh.Norouzy

نویسنده افتخاری
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,270
پسندها
100,337
امتیازها
74,373
مدال‌ها
52
  • نویسنده موضوع
  • #50
***
نبودنت

بزرگترین درد من است.
تو فکر کن!
من باشم
دست‌هایم باشد
تو نباشی!
دست‌هایم خالی بماند
هوا سرد شده
کاش بودی
دستانم تنها مانده
پشتم خالی شده
نیستی!
عجب دردی میکشم این روزها

پاییز را.
 
امضا : Afsaneh.Norouzy
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا