دلنوشته‌ی من حالم خوب است | آرزو توکلی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع A.TAVAKOLI❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 3,206
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
دلم می‌لرزد...
ته دلم خالی می‌شود...
شانه‌هایم خم می‌شود زیر بار سنگین نگاه‌ها...
زیر حس‌ نحس متهم شدن...
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
و من چه خوشبینانه فکر می‌کردم اگر نباشم دلی می‌گیرد...
من چه ساده‌ام که فکر می‌کردم اگر نباشم دلی برایم‌ تنگ می‌شود...
اما حقیق این است که اگر‌ نباشم... فقط نیستم...
همین!
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
بین سیاهی شب... قرمزی چشمانی که به سختی باز نگه داشته شده به چشم نمی‌آید اما دردش زیاد است، درد به زور بیدار ماندن، درد بی‌دلیل بیدار ماندن...
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
من در هیاهوی این عمارت... در نقش مَلِک به مثال زیر دستی دون پایه، ایفای نقش می‌کنم، من همانم که از عرش وجود به کف افتادم...
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
دلی نمانده برای کینه، حالی نمانده برای خوب یا بد بودن...
غوطه‌ورم در خلاء مطلق، در بی‌تفاوتی محض.
 
آخرین ویرایش
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
این روز‌ها... در عمق دلتنگی‌هایم... دلی می‌خواهم سنگ صبوری نگاهی می‌خواهم بدون کنایه، بی هیچ طعنه‌ای، و آغوشی که بوی محبت بدهد... دوستانه! من آرام شوم، او برایم بگوید، ار همه چیز و هیچ چیز.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
و من مدتیست عجیب زودرنج شده‌ام، زودرنج در برابر بی‌اعتمادی‌ها، در برابر زخم زبان‌ها... در برابر بغض و اشک...
و صدایی می‌خواهم، نرم و لطیف... و البته دروغگو، بگوید برایم از خوبی‌هایم، از اینکه حال من خوب است، و از اینکه من درست زندگی می‌کنم... و از محالاتی که هیچ وقت به دست نمی‌آورم.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
این روزها نه دل شکسته درد دارد و نه جسم خسته، فقط نگاه بی‌امید درد دارد، نگاهی که دیگر توانی ندارد، نگاهی که تمام انگیزه‌های زندگی را به چالش می‌کشد و در نهایت می‌شود نم دو گوی!
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
یادش بخیر... انشایمان را می‌گویم، علم بهتر از یا ثروت؟ مانده بودیم به عشق خودمان بنویسیم ثروت یا به احترام معلم علم؟
حالا مانده‌ایم بین بودن یا نبودن، به آرامش خودمان نبودن یا به دلخوشی دیگران بودن؟
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,621
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
معضل لاینحل یعنی گلو دردی که که خفه‌ات می‌کند، و بغضی که تا نشکنی راحت نمی‌شوی.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا