متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده اشعار غیر از تو هیچکس | زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 73
  • بازدیدها 4,782
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #61
تعبیر

با دست خود
کابوسهایم را تعبیر نمودم
من در این تعبیر
بی شک
جان خواهم داد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #62
میدانم هستی
میدانم می آیی
و میروی
و تنها
این من بودم که نخواستی !
چه ساده فرض می شدم
که آن همه بیت و غزل
به پایت ریختم
آن همه دوستت دارم هایی که
عاشقانه خرج احساست شد ؛
بهایی بود که به پای مهر تو
پرداختم
تا بمانی
ولی تو
رفتن را برگزیدی
و من
گم شدن در این واژه ها را
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #63
امروز

امروز دیدمت
با قامتی چون سرو
بلند و فریبا
چه دلربا بودی و زیبا
صورتت تکیده شده
و میدانم این دوری
چه قدر برایت سخت است
میدانم تو نیز بی تابی
تا این روزها به پایان رسند
و باز یک بار دیگر
مقابل هم قرار گیریم
تو عاشقانه و پر انرژی
و من بیقرار و شیدا
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #64
اصرار

تو اصرار کردی
و من دل باختم
اکنون که نیستی
تکلیف قلب بیمارم
چه میشود؟
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #65
عنان دل

چه دلفریب بودی
و چون قوی زیبا
وقتی تو را دیدم
عنان دل باز
از کف داده
و دوباره دل باختم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #66
به جهنم

رفته ای؟
به جهنم که رفته ای!
ولی آنجا دوام نمی آوری
صورت تو یادآور بهشت بود
تو بهشت من بودی
پس بهشت را چه به جهنم!
یادت باشد از ما گفتن بود
و از تو نشنیدن!
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #67
لعنت

لعنت به این نبودنت
گویی قصد پایان ندارند
این روزهای بی تو
برای آمدنت لحظه شماری میکنم
ثانیه ها را
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #68
سلام
اگر یک روز آمدی
و سلام گفتی
با چه قدرتی
جواب سلامت را بدهم
فکرش را کردی؟
میدانی بعد از رفتنت
مرا در خویش کشتی؟
قطعا آن روز که سلام بگویی
قدرت جوابگویی ات را
ندارم
و اشکم بی مهابا
سرازیر خواهد شد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #69
بی او

لعنت به روزهایی که باید او را
داشته باشند
و ندارند
بی او
زندگی نفس کشیدن هم ندارد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #70
سایه ی آل

من به یاد توام و
تو ولی چه بی خیال
تو تمام عشق من
من برات جا مانده از خواب و خیال

تو به رویای منی
روز و شب کنارمی
من برای تو ولی
چه زیاد دور و محال

تو عزیز دل من
خوشیِ کامل من
من برات اضافه و
یک مزاحمِ وبال

کاش به اندازه ی من
تو میخواستی من و هم
نه که تو جان من و
من برات سایه ی آل
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا