«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

کامل شده اشعار غیر از تو هیچکس | زینب میشی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع زینب میشی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 73
  • بازدیدها 4,817
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #41
طبل تو خالی

چه زود خسته شدی
و در دوستی جا زدی
و رفتی
خجالت نکشیدی؟
هر بار شعار می دادی و میگفتی
هستم
من کنارتم
ولی طبل تو خالی بودی
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #42
سایه

رفتی و من ساکت و سردم
از همه زندگیم دل سردم

تو که بودی سایه ات رحمت بود
وقتی رفتی دلگیر و پر دردم
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #43
سنگ

رفتی و من
ساکت و سرد شدم
در میان زندگی درد شدم
هشدار سنگ بودنم را
خیلی پیش تر به تو داده بودم
اما نپذیرفتی
و اینک سنگ شدنم را شاهد باش
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #44
امیدوار

چه بد امیدوار به آمدنت شدم
و نیامدی!
شاید مقصر توئی
که از کوچه ی ما میگذری
و نمی گویی دلی منتظر آمدنت
در سینه پر پر میزند
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #45
نیستی

امشب که تو نیستی دلم غمگین است
بی تو اینجا نفسم گیر و شبم مشکین است

کاش بودی که به شوق تو نفس برگیرم
ولی افسوس تو نیستی و تنم سنگین است
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #46
سه گانی

وقتی از عشق می گفتم
تو می آمدی در یادم
و در آخر بی تو میمردم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #47
نفس

وقتی نفسم
در نفست می افتاد
جانم چه شکیبانه فرو می افتاد
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #48
متروک

دلم گرفته
این شبها چه قدر تو را
کم دارند
جای خالی ات
پنجه بر روحم می کشد
و مرا می آزارد
کاش نمی رفتی!
میدانم که برای آسایش من
رفتی
ولی
نبودنت به تنهایی مرا
آوار کرده است
برگرد و ببین
بی تو چون خرابه ای متروکم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #49
بیزار

امشب از فاصله ها بیزارم
از خود و از ناله ها بیزارم

تو بگو امشب کجایی عشقم
که من از خاطره ها بیزارم
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,983
پسندها
17,116
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #50
موج

هنوز این موج دلتنگی
را
حس نکرده ای که برگردی؟
بیا و ببین بی تو
چه مصیبتی بر سرم
آمده است!
خسته ام از این و آن
هیچکس تو نمی شود
تو خود مصیبت شیرین آوار شده ای
بر سر من
که من غیر از تو را نمی خواهم
 
آخرین ویرایش
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا