کامل شده مجموعه اشعار اشعار آخر قصه | ابوالفضل سنبلی بیدگلی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #71
با من مهربان باش

شبیه وقتی برای ماهی ها تکه نان میاندازی

برای گنجشکان ؛ از خمیر نان گلوله میسازی

و برای گربه های ولگرد

تکه ای از غذای چربت را کنار میگذاری


با من مهربان باش

حداقل در این شعر

بگذار بند پایانی این شعر خوب تمام شود.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #72
از شکار کردن

از کشتن ؛ خوشم نمی آید


اعتراف میکنم اما....


زمانی دختری عاشقم بودست.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #73
چه خوشبخت است

درختی که بریده میشود


تا پنجره اتاقت گردد

صندلی میز صبحانه....

کفگیر چوبی کنار ماهیتابه...

یا...

حتی دکمه پیرهنت گردد.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #74
شبیه گناهی


ندیدن ؛ لمس نکردن ؛ نخندیدن با تو


راحت تر از ترک کردن تو میباشد.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #75
چون دست نسیم در گندمزار

که شانه میکند زلف گندم ها را


چرخش اندامت


عطر گل های پیرهنت را

به فضا می پراکند .
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #76
گاهی به زمان پیرشدنمان می اندیشم


وقتی آنقدر پیر شده باشیم

که کنج خانه ؛ تنها

جز رسیدن به یکدیگر

هیچ فکری به ذهنمان خطور نکند



به پیری فکر میکنم


آنگاه که مانع ها

برطرف شده باشند.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #77
ضعف کرده ام



حالم از نبودنت

دارد به هم میخورد.
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #78
مثل اسب عصاری

که باز کرده باشند چشمانش را


خسته ام....

خسته از دور زدن های تکراری
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #79
حسودی میکنم حتی

به غروب جمعه ها

که گوشه ای از دلت را گرفته است...
 
امضا : زینب میشی

زینب میشی

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
31/3/17
ارسالی‌ها
2,008
پسندها
17,324
امتیازها
42,373
مدال‌ها
22
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #80
چقدر چای.....!؟


چقدر سیگار....!؟



چقدر انتظار....!؟؟؟
 
امضا : زینب میشی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا