F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 27/7/23 #791 فلورا. گفت آتش تو نشان من در دل همچو عود من جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم کلیک کنید تا باز شود... مردی یارا که بوی فقر آید از او دانند فقیران که چها زاید از او ولله که سماء و هرچه در کل سما است یا بند نصیب هرچه میباید از او امضا : FakhTeh
فلورا. گفت آتش تو نشان من در دل همچو عود من جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم کلیک کنید تا باز شود... مردی یارا که بوی فقر آید از او دانند فقیران که چها زاید از او ولله که سماء و هرچه در کل سما است یا بند نصیب هرچه میباید از او
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 27/7/23 #792 FakhTeh گفت مردی یارا که بوی فقر آید از او دانند فقیران که چها زاید از او ولله که سماء و هرچه در کل سما است یا بند نصیب هرچه میباید از او کلیک کنید تا باز شود... وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم امضا : فلورا.
FakhTeh گفت مردی یارا که بوی فقر آید از او دانند فقیران که چها زاید از او ولله که سماء و هرچه در کل سما است یا بند نصیب هرچه میباید از او کلیک کنید تا باز شود... وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 5/8/23 #793 فلورا. گفت وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم کلیک کنید تا باز شود... ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم امضا : m.sina
فلورا. گفت وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم کلیک کنید تا باز شود... ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 8/8/23 #794 m.sina گفت ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم کلیک کنید تا باز شود... منصور بدآن خواجه که در راه خدا از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا منصور کجا گفت اناالحق میگفت منصور کجا بود خدا بود خدا امضا : FakhTeh
m.sina گفت ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم کلیک کنید تا باز شود... منصور بدآن خواجه که در راه خدا از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا منصور کجا گفت اناالحق میگفت منصور کجا بود خدا بود خدا
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 9/8/23 #795 FakhTeh گفت منصور بدآن خواجه که در راه خدا از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا منصور کجا گفت اناالحق میگفت منصور کجا بود خدا بود خدا کلیک کنید تا باز شود... ای لقای تو جواب هر سوال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال ترجمانی هر چه ما را در دلست دست گیری هر که پایش در گل است امضا : m.sina
FakhTeh گفت منصور بدآن خواجه که در راه خدا از پنبهٔ تن جامهٔ جان کرد جدا منصور کجا گفت اناالحق میگفت منصور کجا بود خدا بود خدا کلیک کنید تا باز شود... ای لقای تو جواب هر سوال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال ترجمانی هر چه ما را در دلست دست گیری هر که پایش در گل است
KiyaraSh کاربر انجمن سطح 12 ارسالیها 273 پسندها 6,975 امتیازها 21,013 مدالها 11 سن 19 9/8/23 #796 m.sina گفت ای لقای تو جواب هر سوال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال ترجمانی هر چه ما را در دلست دست گیری هر که پایش در گل است کلیک کنید تا باز شود... تا نگريد طفلک حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش امضا : KiyaraSh
m.sina گفت ای لقای تو جواب هر سوال مشکل از تو حل شود بی قیل و قال ترجمانی هر چه ما را در دلست دست گیری هر که پایش در گل است کلیک کنید تا باز شود... تا نگريد طفلک حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 10/8/23 #797 Kiyara Sharifi گفت تا نگريد طفلک حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش کلیک کنید تا باز شود... شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا امضا : FakhTeh
Kiyara Sharifi گفت تا نگريد طفلک حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش کلیک کنید تا باز شود... شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 10/8/23 #798 FakhTeh گفت شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا کلیک کنید تا باز شود... ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم امضا : m.sina
FakhTeh گفت شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا کلیک کنید تا باز شود... ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالیها 3,957 پسندها 41,825 امتیازها 71,671 مدالها 36 10/8/23 #799 m.sina گفت ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم کلیک کنید تا باز شود... من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا امضا : FakhTeh
m.sina گفت ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم کلیک کنید تا باز شود... من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 11/8/23 #800 FakhTeh گفت من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا کلیک کنید تا باز شود... ای دل اگرت طاقت غم نیست برو آوارهٔ عشق چون تو کم نیست برو ای جان تو بیا اگر نخواهی ترسیدبرو میترسی کار تو هم نیست برو امضا : m.sina
FakhTeh گفت من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا بر دست من نِه جام جان، ای دستگیر عاشقان دور از لب بیگانگان، پیش آر پنهان ساقیا کلیک کنید تا باز شود... ای دل اگرت طاقت غم نیست برو آوارهٔ عشق چون تو کم نیست برو ای جان تو بیا اگر نخواهی ترسیدبرو میترسی کار تو هم نیست برو