***
سرو و چنار، در برابر قامتِ تو، سر فرو میآورند!
بادِ شرقی، برگههایی از موهایت را
پیشکش دشمنان قلبم میکند!
آن تَرَکچهی اول که بر دلم کاشتی...،
نهالی بود، یادت هست؟!
حال درختی تنومند شده، که با خانوادهاش،
مانع از ورود همان بارانِ بهاری و
همان آفتاب و
همان نسیم صبحگاه،
بر جنگل دلم میشود!
"خزانی از راه خواهد رسید... !"