زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,981 پسندها 17,106 امتیازها 42,373 مدالها 22 8/2/20 نویسنده موضوع #2,541 نادیده ببین خدای بخشنده ی مهر در دست گذار هر دو دستت به خداوند سپهر امضا : زینب میشی
alinasserikhanik شاعر انجمن سطح 2 ارسالیها 275 پسندها 618 امتیازها 4,113 مدالها 1 8/2/20 #2,542 زینب میشی گفت کاش از این کوی به کویش گذری بود از خانه ی ویرانه ی دل تا دل او شعر تری بود کلیک کنید تا باز شود... در گاه ولی نعمت ماقبّه ی نوراست درکارگه عشق همه شوق سرور است با شرح غمم روبه توام خاک خراسان منزلگه عشقی چقدر، دل به غروراست آخرین ویرایش 8/2/20
زینب میشی گفت کاش از این کوی به کویش گذری بود از خانه ی ویرانه ی دل تا دل او شعر تری بود کلیک کنید تا باز شود... در گاه ولی نعمت ماقبّه ی نوراست درکارگه عشق همه شوق سرور است با شرح غمم روبه توام خاک خراسان منزلگه عشقی چقدر، دل به غروراست
alinasserikhanik شاعر انجمن سطح 2 ارسالیها 275 پسندها 618 امتیازها 4,113 مدالها 1 8/2/20 #2,543 زین العابدین گفت داد از تنهایی و داد ازین دل از تنهایی افتاده در دل مشکل دل تنها و من تنهاتر از او دل از تو نگیرم تا رها نشوم از گِل کلیک کنید تا باز شود... لاله می رویدبه اندام زمین در سمت نور عشق یعنی روح پرواززمین ،دردشت نور
زین العابدین گفت داد از تنهایی و داد ازین دل از تنهایی افتاده در دل مشکل دل تنها و من تنهاتر از او دل از تو نگیرم تا رها نشوم از گِل کلیک کنید تا باز شود... لاله می رویدبه اندام زمین در سمت نور عشق یعنی روح پرواززمین ،دردشت نور
alinasserikhanik شاعر انجمن سطح 2 ارسالیها 275 پسندها 618 امتیازها 4,113 مدالها 1 8/2/20 #2,544 زینب میشی گفت لا به لای خاطراتم یاد او شیرین بود از قضا خنده ی او خاطره ای شیرین بود کلیک کنید تا باز شود... داد از ایام عمرم شرح شیرین ساز ها درنسیم عشق ورزی می شوم آوازها
زینب میشی گفت لا به لای خاطراتم یاد او شیرین بود از قضا خنده ی او خاطره ای شیرین بود کلیک کنید تا باز شود... داد از ایام عمرم شرح شیرین ساز ها درنسیم عشق ورزی می شوم آوازها
alinasserikhanik شاعر انجمن سطح 2 ارسالیها 275 پسندها 618 امتیازها 4,113 مدالها 1 8/2/20 #2,545 زین العابدین گفت دلم بد عادت کرده ای به تنهایی ، حذر کن به پایان برسان این غم و به شادی نظر کن کلیک کنید تا باز شود... با نگاه نازتو هر غصّه شادی می شود درنسیم زلف تو هر روز عالی می شود
زین العابدین گفت دلم بد عادت کرده ای به تنهایی ، حذر کن به پایان برسان این غم و به شادی نظر کن کلیک کنید تا باز شود... با نگاه نازتو هر غصّه شادی می شود درنسیم زلف تو هر روز عالی می شود
alinasserikhanik شاعر انجمن سطح 2 ارسالیها 275 پسندها 618 امتیازها 4,113 مدالها 1 8/2/20 #2,546 زینب میشی گفت نادیده ببین خدای بخشنده ی مهر در دست گذار هر دو دستت به خداوند سپهر کلیک کنید تا باز شود... روز با مهر تو روشن می شود از سمت راز در هوای عشق باران می شود درحد ساز
زینب میشی گفت نادیده ببین خدای بخشنده ی مهر در دست گذار هر دو دستت به خداوند سپهر کلیک کنید تا باز شود... روز با مهر تو روشن می شود از سمت راز در هوای عشق باران می شود درحد ساز
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,981 پسندها 17,106 امتیازها 42,373 مدالها 22 8/2/20 نویسنده موضوع #2,547 alinasserikhanik گفت روز با مهر تو روشن می شود از سمت راز در هوای عشق باران می شود درحد ساز کلیک کنید تا باز شود... زنده باشید و عمر بر شما باد پایدار زندگی سازش برایت کوک و جویش آبشار امضا : زینب میشی
alinasserikhanik گفت روز با مهر تو روشن می شود از سمت راز در هوای عشق باران می شود درحد ساز کلیک کنید تا باز شود... زنده باشید و عمر بر شما باد پایدار زندگی سازش برایت کوک و جویش آبشار
شرور کاربر نیمه فعال سطح 20 ارسالیها 665 پسندها 14,105 امتیازها 31,973 مدالها 20 8/2/20 #2,548 روبهی را رنگ کرده جای شیران میکنند وز نادانی خود مملکتی را ویران میکنند رای میدهند به دینار و دلار و یورو صفری برداشته و واحد پول تومان میکنند امضا : شرور
روبهی را رنگ کرده جای شیران میکنند وز نادانی خود مملکتی را ویران میکنند رای میدهند به دینار و دلار و یورو صفری برداشته و واحد پول تومان میکنند
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,981 پسندها 17,106 امتیازها 42,373 مدالها 22 8/2/20 نویسنده موضوع #2,549 درد یکی نیست دردها ناگفتنی ست این همه فریاد بس خفگی را زندگیست آخرین ویرایش 8/2/20 امضا : زینب میشی
R.FANAYI کاربر حرفهای سطح 35 ارسالیها 1,898 پسندها 32,425 امتیازها 64,873 مدالها 36 8/2/20 #2,550 زینب میشی گفت درد یکی نیست دردها ناگفتنی ست این همه فریاد بس خفگی را زندگیست کلیک کنید تا باز شود... تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که همی سپرم امضا : R.FANAYI
زینب میشی گفت درد یکی نیست دردها ناگفتنی ست این همه فریاد بس خفگی را زندگیست کلیک کنید تا باز شود... تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که همی سپرم