مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[alinaserikhanik]

دیوانه وار گویم، بر هر کرانه نامت
از هر کسی بپرسم، من بی اراده حالت
ناچار گشته ام من، براین سکوت اما
بی اعتنا نباشد، فریاد بی جوابت

ما پیشگاه دردیم ،همواره در نبردیم
یک دشت پرشقایق دررنگ آه سردیم
ما پیروان مولا دل بسته ایم در راه
گوش دلیم وفرمان ،ما مردمان مردیم

 

[hadi]

ما پیشگاه دردیم ،همواره در نبردیم
یک دشت پرشقایق دررنگ آه سردیم
ما پیروان مولا دل بسته ایم در راه
گوش دلیم وفرمان ،ما مردمان مردیم

با یک اشاره از تو ما ها به سر دویدیم
تو یک نفر ولی ما همواره یار، بودیم
هر چند گفته ای که، من را ز دل رهانید
ما در وجود گشتیم، لیکن دلی ندیدیم

 

[Alie.Z]

با یک اشاره از تو ما ها به سر دویدیم
تو یک نفر ولی ما همواره یار، بودیم
هر چند گفته ای که، من را ز دل رهانید
ما در وجود گشتیم، لیکن دلی ندیدیم

م**س.ت مژگانت مرا هم م**س.ت کرد
این چنین مستی همان هشیاریت

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[hadi]

م**س.ت مژگانت مرا هم م**س.ت کرد
این چنین مستی همان هشیاریت

تلاش و جهد بسی کردم و به غیر از تو
نیافتم از دل خود با خبر، بدون خبر

 

[Alie.Z]

تلاش و جهد بسی کردم و به غیر از تو
نیافتم از دل خود با خبر، بدون خبر

راهی ز زبان ما بدل پیوسته است
کاسرار جهان و جان در او پیوسته است
تا هست زبان بسته گشاده است آن راه
چون گشت زبان گشاده آنره بسته است
«مولانا»

 

[hadi]

راهی ز زبان ما بدل پیوسته است
کاسرار جهان و جان در او پیوسته است
تا هست زبان بسته گشاده است آن راه
چون گشت زبان گشاده آنره بسته است
«مولانا»

مشاعره با اشعار خودمونه ها

تصویر رُخَت به چشم من دریایی‌ست
آیینه ی چشم تو بسی رویایی‌ست

 

[Alie.Z]

مشاعره با اشعار خودمونه ها

تصویر رُخَت به چشم من دریایی‌ست
آیینه ی چشم تو بسی رویایی‌ست

آخ ببخشید!!
من توی اون تاپیک مشاعره با اشعار شاعران هم بودم!!!

تلولو صدای تو، جان به فدای ماه تو
زان سبب نگاه تو، دل به فدای راه تو

 

[alinaserikhanik]

با یک اشاره از تو ما ها به سر دویدیم
تو یک نفر ولی ما همواره یار، بودیم
هر چند گفته ای که، من را ز دل رهانید
ما در وجود گشتیم، لیکن دلی ندیدیم

به امتدادلاله ایم به رسم خون وتنهایی
برلب نشان عشقیم،به سینه دریایی
فاستقم به جان، گوش به فرمان ولایتیم
ایستادگان عالم ایم، به چرخ مینایی

 

[alinaserikhanik]

مشاعره با اشعار خودمونه ها

تصویر رُخَت به چشم من دریایی‌ست
آیینه ی چشم تو بسی رویایی‌ست

چشم زیبای تودر قاب زلال لب باران زیباست
قصه ی درد همین است که چشم ام رسواست

 

[alinaserikhanik]

یارب چه کنم در این شبِ پر از جدایی
باید بروم یا که بمانم بزنم ساز جدایی

یاد آر لب قند وشب خوش به ترانه
آواز به جان سرکن چشمک به زمانه

من عاشق و تو عاشق و این ماه پر از عشق
اسفند نمیخواهم و این دی به ازین عید

در آخرین روزهای بهارم به بام روزها
آهسته می کشم دل خود عین سوزها