مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[hadi]

تا به خودافتاده ایم ازیارها
متصل باران شود دیدارها

آنچه اینان خوانده اندش مستی و دیوانگی
دست من بود و سر یار و نوازش های او
#-#

 

[alinaserikhanik]

آنچه اینان خوانده اندش مستی و دیوانگی
دست من بود و سر یار و نوازش های او
#-#

او همه جان است ودرمان غم است
بیش گویم راست تر چشم نم است

 

[MAHSA ESLAMI]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[زینب میشی]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

مشاعره با اشعار خودمون هست
یعنی باید شاعر شعر خودتون باشید

 

[alinaserikhanik]

قاتل نفس خودم بودم و در بی خبری
کشتم آن عشق که معناگر اقبال من است

تکیه بر دولت بی تدبیران
کشتن عشق شب بی ایمان
گفتن ازماه و چاهی درراه
ریشه ی عشق کند جاویدان

 

[Àli Řeza]

نَیاور این همه علت برای رفتنِ خود
نگو برای جدایی چقدر مِصداق است

نباف فلسفه،این ذهنِ م**س.تِ ناهشیار
بنا به فلسفه باشد،چو شِیخ الاِشراق است.

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[alinaserikhanik]

مشاعره با اشعار خودمون هست
یعنی باید شاعر شعر خودتون باشید

دل بسته ی شعر توشدم نوگل خندان
درکوچه ی تاراج توام چون خود ویران

 

[alinaserikhanik]

نَیاور این همه علت برای رفتنِ خود
نگو برای جدایی چقدر مِصداق است

نباف فلسفه،این ذهنِ م**س.تِ ناهشیار
بنا به فلسفه باشد،چو شِیخ الاِشراق است.

تکیه بر درسی به اما واگر
درتسلسل می شود آدم پکر

 

[زینب میشی]

تکیه بر درسی به اما واگر
درتسلسل می شود آدم پکر

راهی شهر غریبان شده ام چندی پیش
تا نبندند مرا بر تهمت و گاهی نیش

 

[alinaserikhanik]

راهی شهر غریبان شده ام چندی پیش
تا نبندند مرا بر تهمت و گاهی نیش

شاد رویان جهان صحبت دل می دانند
قصه ی دورتر از راحت دل می دانند