مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

Zahrajafarian · 21/1/21

زینب میشی گفت
قلب من بی تو ندارد طاقت این شب و روز

بگو بی من کجایی در این بخت و هور

راه بسیار است و لیکن انتهای هر کدام
جای اول میرسم، جایی خطیر افتاده ام

زینب میشی · 21/1/21

Delaram1221 گفت
راه بسیار است و لیکن انتهای هر کدام
جای اول میرسم، جایی خطیر افتاده ام

مالک قلبم سراسر تو یکی

ای سپید اقبال من بختم تویی

Zahrajafarian · 23/1/21

زینب میشی گفت
مالک قلبم سراسر تو یکی

ای سپید اقبال من بختم تویی

یک تامل در درختی کن؛ و در عمرش، ببین!
از بهار و تا خزانش تا زمستانش همین
در بهارش، در تولد؛ آن پر از گل میشود
در خزانش، وقتِ مردن؛ برگ میبارد زمین

✿↝..Şสરส ..↜✿ · 23/1/21

نیامدی ای مشکل گشا حالا که امدی غم را مهمان حال ما کردی ای نگارا

SARA_HEYDARYAN · 23/1/21

✿↝..Şสરส ..↜✿ گفت
نیامدی ای مشکل گشا حالا که امدی غم را مهمان حال ما کردی ای نگارا

آری این من هستم که در اینجا
زانو شکسته‌ام و می‌نگرم به هر جا

✿↝..Şสરส ..↜✿ · 23/1/21

S A R A گفت
آری این من هستم که در اینجا
زانو شکسته‌ام و می‌نگرم به هر جا

ماده شکسته شدنم ولی بدان منظور شکستن زندگی از نو ساختن است ای بی وفا

Farhad69 · 23/1/21

✿↝..Şสરส ..↜✿ گفت
ماده شکسته شدنم ولی بدان منظور شکستن زندگی از نو ساختن است ای بی وفا

آسمان گرد برود با زمین گر بنهد
غم دوران مرا با کسی نتوان گفت

✿↝..Şสરส ..↜✿ · 23/1/21

Farhad69 گفت
آسمان گرد برود با زمین گر بنهد
غم دوران مرا با کسی نتوان گفت

ته دنیا همان جاییست که دخترک تنها میگرید تو کجایی دنیا؟
با کدام سیارک میگردی ای دنیا؟

atash.r · 1/2/21

ای که نازت زده بر بند وجودم گرهی
بر حضر باش که فرهاد تو اینجا تنهاست

(Luna) · 1/2/21

atash.r گفت
ای که نازت زده بر بند وجودم گرهی
بر حضر باش که فرهاد تو اینجا تنهاست

تنها ماندم در این دنیای صد رنگ
دنیایم صد رنگ است و من تنها، تک رنگ