مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[alinaserikhanik]

ماهیِ تنگ مرا بیا و باز آب بده
تا نرفته نفسش نشان ز دریا بده

همانا ماهی ماهت به دریا
شکوه عشق دارد معنی ما

 

[alinaserikhanik]

همانا ماهی ماهت به دریا
شکوه عشق دارد معنی ما

الا ای ماه نیک و خوب رویم
به تو هم ره شدم درگفتگویم

 

[خالق خلاق]

می‌خورد باران به شیشه
از گذشته تا همیشه
روی دشت و در بیابان
پر ز عطرش هر خیابان
در فضایی عاشقانه
می‌سراید شاعرانه
خالق خلاق

الا ای ماه نیک و خوب رویم
به تو هم ره شدم درگفتگویم

 

[alinaserikhanik]

الا ای ماه نیک و خوب رویم
به تو هم ره شدم درگفتگویم

مسلسل وار از عشق خوانم
شدی باران به چشم خونراونم

 

[alinaserikhanik]

می‌خورد باران به شیشه
از گذشته تا همیشه
روی دشت و در بیابان
پر ز عطرش هر خیابان
در فضایی عاشقانه
می‌سراید شاعرانه
خالق خلاق

هان توای درپشت شیشه
نقش دل درعکس ریشه
با تو باران بهارم
نقدشمع ات دربیانم
میکشم من پشت دل را
قصه ای از آب وگل را
مانده ام تا کی سرایم
شمع جان را کی بیابم

 

[alinaserikhanik]

یارب چه کنم در این شبِ پر از جدایی
باید بروم یا که بمانم بزنم ساز جدایی

یاد بادا ساز هایت هم نفس
درطلسم رازهایت هم نفس

 

[alinaserikhanik]

عجب شعری! دست مریزاد
عااالی

من تو را گم کرده ام امشب نشد
تا تو را پیدا کنم گویم به تو قصه نشد

دشتی به رازپرا زسخن های نیک تو
آرام ودلخوشم به نقدهای شیک تو

 

[alinaserikhanik]

یار من چرا وفا نمی کنی
دل من پر ز صفا نمی کنی

یادتوام وفاشده است چشم دلم رها شده است
ای همه خوب نیکخو جان زتنم جدا شده است

 

[alinaserikhanik]

مرا نیست خیالی به جز آنکه، دمی
سرای من به حضورِ تو روشن بشود

این خرابه که کنون از غمِ تو ویران است
باز با روشنی روی تو ، گلشن بشود....

در دل اشک شدم سمت خرابات دلت
خانه ویران شد وپا وسرخود غرق گلم

 

[alinaserikhanik]

در گوشِ چترم رازِ خود را گفت نَم‌نم
دلتنگِ عطرِ توست،باران درد دارد!

_ به وقتِ بارانِ بیست‌و یکِ فروردین.

درد توام ؛باران به بارانی شب های قرارت
در آتش نابودنت اشکم به خون عین تبارت