متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت مجموعه دلنوشته‌های اخطار خیال‌هایم | Reza0068m کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #1
اخطار خیالهایم.png
نام مجموعه: اخطار خیال‌هایم
نام نویسنده: Reza0068m

ویراستار: Hormehr
تگ: منتخب
مقدمه:
وقتی دفترم را برای از تو نوشتن گشودم، فکرش را نمی‌کردم دلم اخطار دهد...!
بدتر از آن اخطار خیال‌هایم بود؛
اخطار به رفتنت،
اخطار به بودنت!
کاش گوشی برای شنیدن این اخطارها بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...


549332_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg
نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Sama_Shams

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
شب‌هایی دارم در کُنج آسمان،
من و سیاهیِ پاک این دریا!
دست به باران می‌دهم و غم‌هایم را به باد... .
ماه، آن قافیه‌ی باز شعر‌ها،
نقش پلک‌هایم را می‌شمارد،
و من به نداشتن تو خوشم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
چشم در چشم دنیا...
مقابل نبودن‌هایش،
می‌شمارم این ثانیه‌های ناب را؛
ناب نبودنت،
ناب نداشتنت،
ناب درهم شکستن من...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
این منم؛
در میان گلبرگ‌های تازه رخ نشان داده‌ی درختان،
با همراهی سایه‌های غربت گرفته‌!
کجای این جهان، رنگ باخته‌ام که تنهایی نصیبم شد؟
ای چشم‌هایم! حال من‌ را نمی‌دانید؟
حالم گویی حال کسی‌ است که زیر پا لگدمال شده باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
تو باشی، دنیا شیرین می‌شود؛
نباشی از تلخ، تلخ‌تر می‌شود!
کام دنیا را محور و مرکز تویی؛
بی‌تو گردونه‌ی دنیا بی‌چرخ می‌شود!
خیال خام من در تو معنا گرفت؛
با تو خیال‌هایم همه واقعی می‌شود!
مرا نه صدای صبح، یاد تو بیدار می‌کند؛
هر صبح ساعت کوکم صدای تو می‌شود!
نگو نه، هرگز نگو نمی‌شود!
دلم می‌ریزد و بسی تنگ می‌شود... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
در دره‌ی خیال محبتت افتادم؛
راه نجاتی نبود برای من افتاده به خاک!
بر روی خیال‌ تو ساختم زندگی را؛
نمی‌دانستم تمامش می‌رود روزی به زیر خاک!
خیال‌های به باد رفته‌ را تا به محو شدن به تماشا نشستم؛
که دیده قلبی بتپد به زیر خاک؟!
شیشه شکستن را دیده‌ای رهگذر؟!
من اسیر آن خیال شکسته‌ام در زیر خاک!
وابستگی را به خانه‌ی دلم مهمان می‌کنم؛
تا ابد منم و آن صاحبِ صاحب خانه‌ی زیر خاک... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
به تماشا نشسته‌ام یک ماه بارانی؛
آسمان تاریک و ابرها سیاه و چشم‌ها، خیره به خیابانی!
استخوان‌های سرد قلبم ترک می‌خورند... .
گرمای محبتی نیست به قید جبرانی!
حکم دستان خالی چیست، می‌دانی؟
در هم فشردن و درد مچ‌ شدن‌های ناگهانی!
باختند، باختم و باختی؛ می‌دانی؟
ندارند، ندارم عدم حضور یا پنهانی؟!
تو بگو اگر درد نیست و تَوَهم توطئه‌های سریالی، چرا این خانه هست و من هستم و ساعت‌ها روشن، اما نیست از تو حتی یک نشانی؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
امان از رنگ شالیزار چشمانت که لحظه‌ای رهایم نمی‌کند!
گندم‌گون زیبایم! عمر برایم چون خواب می‌گذرد؛
من در پی هر بار بیداری می‌خوابم و خیال‌هایم را زندگی می‌کنم.
من اسیر نبودنت شدم؛ مگر زمان برده‌داری سر نرسیده؟!
کاش خاکی برای خانه شدن داشتم!
حتی دریا هم از من فراری‌ست.
من و این نیل به خاک نشسته در انتظار تو!
من و این دنیا‌ی رنگین پشت عینک دودی تو!
ساعتم را با تو کوک می‌کنم؛ اما خیال خام...
هر صبح اخطار خیال‌هایم بیدارم می‌کند؛ نه تو...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aria M.rad

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
243
پسندها
2,539
امتیازها
13,813
مدال‌ها
10
سن
35
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
منم آن آژیر دردهای شبانگاهی؛
تا به صبح، شب را نشسته‌ام به بیداری!
غربت‌نشین ساحل عکس‌هایت شده‌ام!
تو بگو تاریخ پایان سکوت‌هایت کی می‌رسد؟!
کاش‌ها را به ردیف، به خاک سپرده‌ام!
سبز شدن این درختان خیالی...
خیال‌باز شده این مکار؛ گریانی‌ست!
سرسپردگی چیست؛ جز حیرانی‌ست؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا