نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته‌ی متظاهر به شادی | Nasi _84 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع nasi_ag
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 52
  • بازدیدها 3,396
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
*به نام خالق هستی*
نام دلنوشته: متظاهر به شادی
نام نویسنده: نسترن آقازاده
تگ: محبوب
ویراستار: (فاطمه ۱۳۸۱)
مقدمه:
و من!

کسی هستم که یک عمر!
درد خود را فقط، خودم فهمیدم.
خنده‌هایم برای همه بود
و همدم تنهایی‌هایم گریه‌هایم شد .

337132
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • #2
•| بسم رب القلم |•

آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

580563_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
چشمانم را به سوی آسمان می‌گیرم.
و آنگاه، به فکری عمیق فرو می‌روم.
چه آسان زندگی خود را با کلمه‌ای
فقط سه حرفی به نام "عشق" تباه کرده‌ایم.
و حال فقط تظاهر می‌کنیم که، خوشبختیم.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
گاهی وقت‌ها نفس‌مان می‌گیرد.
و همه فکر می‌کنند که، بیماریِ تنفسی است.
ولی افسوس که، هیچ‌کس نمی‌داند.
بیماری نیست.
بغضی است که انتهایِ گلو، نشسته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
با هر حرفی خندیدم!
با هر سازی رقصیدم!
در هر بازی بودم.
در هر شادی شرکت کردم.
ولی نمی‌دانم چرا... .
تمام خنده‌هایم!
تمام شادی‌هایم!
خنجری بر روح پُر دردم بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
و کاش بدانی؛
که هر خنده من،
تلخ تر از، هر گریه توست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
دنیا؛
می‌دانی که دگر،حالی ندارم؟!
توانی برای، غم پنهانی ندارم؟!
من که با هر ساز تو، چرخیدم و دستی زدم.
بیا و این بار بگذر.
به خدا دیگر، نایی ندارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
گفتم: خسته‌ام.
گفت: خستگی در کن.
گفتم: درد دارم.
گفت: مسکنی بخور.
گفتم: روحم بی‌رمق است.
گفت: طنزی بخوان.
گفتم: می‌دانی، راه درمانم این نیست.
گفت: می‌دانم اما تو،
نمی‌دانی که آخر مجبور به تظاهر می‌شوی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
نمی‌دانم چگونه احوالی‌ست؛
چشمانم چگونه خیس شدند؟
بغض چگونه راه بر گلویم بست.
راهِ بر دیدگانم یک دفعه تار شد.
ولی بازهم، نمی‌دانم!
که آن خنده بر لب‌هایم،
از کجا یک دفعه پدیدار شد.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag

nasi_ag

کاربر فعال
سطح
25
 
ارسالی‌ها
942
پسندها
18,479
امتیازها
41,073
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
در دلم، دردی نشسته است که تمامی ندارد.
روح بی احساس من هیچ، حس و حالی ندارد.
لبخندی بر لبم دارم که از هر تلخی، تلخ‌تر است.
می‌دانم که حال امروز مرا
، هیچ‌کس ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : nasi_ag
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا