متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌های "دردها بیدارند" | Mahi کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN BARZAN~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 32
  • بازدیدها 1,362
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #11
توی دویِ مارتون، همیشه می‌دویند تا به خط پایان رسند و پس از آن، خوشحال از بردشان می‌شوند!
ما می‌دویم تا از شر دردهایمان خلاص شویم!
می‌دانی... ؟
دنیا همان دویِ مارتونی است که کارش دَواندن ماست!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #12
می‌گویند:
- ماه پشت ابر نمی‌ماند!
اما ماه من سال‌هاست پشت ابرهای تیره پنهان شده است!
ابرهایی از جنس زخم زبان‌هایی که هیچ‌گاه پایان نمیابد!
ابرهایی از جنس بغض کهنه بیخ گلو!
ابرهایی از جنس نیش و کنایه‌ها!
ابرهایی از جنس دردها!
دردهایی بیدار... دردهایی همیشه بیدار... .
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #13
باران بند می‌آید... .
ابرهای سیه، جای خود را به رنگین‌کمان می‌دهند... .
شب تمام می‌شود و روز جایگذینش... .
ماه می‌رود و جایش را خورشید می‌گیرد... .
اما تنها یک نفر است که هیچ از این گذر زمان‌ها نمی‌فهمد!
گویی در خلاء دردها، زندانی شده است... .
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #14
می‌مانند... .
خاطرات کهنه‌ات جلوی دیدگانم!
می‌مانند... .
آن روزگار و لبخندهای شیطنت‌وارت!
می‌مانند... .
عشق میان هرجمله‌ات!
و می‌مانند... .
دردهای بیداری که هرصبح، سرباز می‌کنند... !
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #15
سبزِ سبز است، آن چشم‌ها
سرخِ سرخ است، آن لبخندها
گرمِ گرم است، آن لحظات
دوست داشتنیِ دوست داشتنی‌ست، آن عشق‌ها... .
سیاهِ سیاه است، این روزها
اشک و اشک است، این بغض‌ها
سردِ سرد است، این لحظات
بدِ بد است، این دردها... .
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #16
سردی تو از من
اخم‌های من از تو
دردهای ما از هم
بغض‌های ما از هم
اشک‌های ما از هم
تلخی‌های ما از هم
سختیِ روزگار سیاه ما از هم... .
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #17
می‌گویند: دردها بیشتر در حافظه‌یمان می‌مانند.
این روزها سعی می‌کنم خودم را به فراموشی زنم، شاید یادم رود چه دردهایی را متحمل شده‌ام!
شاید یادم رود دردهایم قرار است هرروز سرباز کنند!
شاید یادم رود دردهایم همیشه بیدارند!
شاید یادم رود این‌گونه، که روزی در زندگی‌ام درد را با جسم و روحم تحمل کرده‌ام!
دردها در حافظه‌ی بلند مدت جا خوش می‌کنند، اما خود را مجبور به فراموشی ابدی می‌کنم تا بغضم را خاموش سازم!
 
آخرین ویرایش
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #18
جلوی دلم علامت «ورود ممنوع» را گذاشته‌ام
تا اگر روزی باز آمد، جلویش را بگیرد
بایستد و اشاره کند، «این‌جا محل درد است، شما حق ورود را ندارید!»

 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #19
می‌نویسم... .
از روزهای قبل از تو... .
از دوران بی‌تو... .
از شادی‌های پیش از تو... .
و حال که تو نیستی... .
و حال که دردها را برایم به جای گذاشته‌ای... .
و حال که یک چشمم خون است و دیگری اشک... .
می‌خواهم باز بنویسم... .
بنویسم که... .
«این‌جا آغاز بازی‌ست... .
بازیِ ما شروع شد... .
پایان دنیا دور است... .
مراقب غرورت باش... .
نقطه... .
سرخط... !»
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • نویسنده موضوع
  • #20
دردهایت را از دید دیگران پنهان کن؛
زیرا تا چشمشان به دردهای روی قلبت اُفتد،
جوری نمک بر زخم‌هایت می‌شوند
که حتی روحت خبردار نشود!
دردهایت را همان‌جا نگه‌دار... .
سر باز می‌کند اگر بر زبان آوری!
اسید می‌شوند بر زخم‌هایت،
طوری که حتی بیش از پیش بسوزی!
 
امضا : NEGIN BARZAN~
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا