مجموعه دلنوشته‌های "نغمه دل" | آتوسا رازانی کاربر انجمن یک رمان

[Atousa]

ولی ما آدما نصف رویاهامون رو توی خواب زندگی می‌کنیم.
همون خوابایی که انقدر واقعی و شیرینن که وقتی می‌فهمیم خواب بودن انگار که دنیا جای کوچیکی برای نفس کشیدنمون میشه.
بعضی وقتا قشنگی خواب به این هست که یه چیزایی توی زندگی نداری اما خواب اونا رو بهت هدیه میده.

 

[Atousa]

اینکه چی به آدم می‌گذره و چقدر می‌گذره بماند. اینکه دلت بعد از خدا فقط به خودت قرص میشه شیرینه.
اینکه دیگه هیچوقت توقعی یا چراغ امیدی به کسی نداری که نگران خاموش شدنش باشی، قشنگه.
اینکه اونقدر کوه محکمی بشی که هیچ زلزله‌ای تکونت نده، مهمه!
اینکه طناب وابستگی‌هات‌ رو قیچی بزنی، قشنگه!

 

[Atousa]

نقابی زیبا بر پیکر حقیقت‌‌ها که زیباییش فریبنده می‌شود و حقیقت نهانش پنهان می‌شود.
گاه وزش نسیمی سبب افتادن این نقاب می‌شود و چهره‌ی حقیقی آن را آشکار می‌کند. آن وقت دیگر زیبایی برای جلب توجه ندارد بلکه حقیقت باطن او نمایان است. نام این نقاب دروغ است.

 

[Atousa]

وقتی به دنیا میایم یه عده منتظرمونن و برای متولد شدنمون ذوق می‌کنن اما زمانی که از دنیا میریم، هیچکسی منتظر نبودن حضورمون نیست و همه شوکه میشن چون آدما فکر می‌کنن ما همیشه هستیم.
شاید همین فکر باعث شده که هر طور دلشون می‌خواد رفتار می‌کنن و وقتی جامون توی این دنیا خالی میشه تازه افسوس رفتار‌هاشون رو می‌خورن!

 

[Atousa]

شب که می‌شود انگار که ثانیه‌های دلتنگی‌ات طولانی‌تر می‌شوند.
آخر وقت برای فکر کردن به تو بیشتر می‌شود و غم دوری‌ات عمیق‌تر می‌شود.

 

[Atousa]

ندانستن‌هایی که دانستنشان عذاب است و ندانستنشان زجر.
زندگی گاهی در ایستگاه‌هایی به نام راز متوقف می‌شود.
یا باید با سوال های ذهنت کلنجار بروی و بی‌خیال دانستن حقیقت شوی یا آن‌که‌ در ایستگاه منتظر رسیدن اتوبوسی شوی که تو را به سمت کشف حقیقت ببرد.
ممکن است این جاده پر از پیچیدگی و سختی باشد و حتی بعد از فهمیدن راز، زندگی‌ات دستخوش تغییر شود؛ گاه این تغییر شیرین است و گاه تلخ!

 

[Atousa]

رفیق جنسش با دوست فرق دارد. وقتی کسی را رفیق می‌خوانیم یعنی عمق رفاقتش عمیق شده است.
آنقدر عمیق که با نگاه کردن به تو حالت را می‌فهمد و برای بودن در کنارت هنگام سختی‌ها نه دنبال بهانه است و نه نیازمند یادآوری چون تو برایش در همه حال الویت داری.
رفیق اگر چه نسبت خونی با ما ندارد اما عضوی از خانواده است که نسبت روحی با ما دارد.

 

[Atousa]

شب اگه آدم بود می‌شد از همون آدمایی که همیشه کنارشون آرومی و حال دلت خوبه.
همونایی که فقط سکوت می‌کنن که حرفای دل تو رو بشنون.
آدمای به رنگ شب گلایه یا سرزنش رو بلد نیستن چون رسالتشون فقط آرامشه.
شاید شب مادره که انقدر مهربونه!
چقدر قشنگه مادری به اسم شب که همه‌ی هیاهو هارو زیر چادر مشکیش پنهون می‌کنه که مبادا خلوت آسایشمون بهم بریزه.

 

[Atousa]

حدیث عشق را از عشاق واقعی بشنو!
پاییز بهتر باران را می‌شناسد تا تابستان.

 

[Atousa]

به آغوش می‌کشم تو را که تنها آرامش قلب بی‌قرار منی.
معطر می‌کنم پیراهنم را به عطر تنت که بوی خوش مشام منی.
لبانم را می‌دوزم به لب‌های گرمت که تنها شیرینی به مزاج منی.
دوستت دارم و این را هر بار تکرار می‌کنم که تنها عشق برای دل تنهای منی‌.