نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مجموعه دلنوشته‌های مرز شکسته | ف.زینلی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #21
من آشفته‌حال بین این دو زبان‌نفهم گیر آمده ام
و فرصت هیچ اظهار نظری
به من نمی‌دهد
و مانند دو گلادیاتور
جدال می کنند
 
امضا : پرینز
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #22
آن‌قدر باهم جدال کردند که سرانجام
در مغز و قلبم سکوت شد.
می‌توانی حال مرا تصور کنی؟
من خسته‌ی عالم بودم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #23
آرام دراز کشیدم و بعد از مدتی خواب مرا ربود
ولی یک مسئله برایم روشن بود
فردا و فرداهای دیگر
تا زمانی که تصمیم نگیرم همین وضعیت پایدار است.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #24
صبح باز آن مو فرفری دردسرساز را دیدم
انگار زمانی که او را میبینم قلبم قدرت بیشتری پیدا می کند.
و در یک لحظه
عقلم را به دیار فراموشی می فرستد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #25
عقلم در آن لحظه ساکت شده و انگار تا ساعاتی
مختل می شود
این فرفری مو چه دارد
که قلبم این چنین خواهان اوست؟
 
آخرین ویرایش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #26
یک تصمیم در لحظه مرا وادار به این کار کرد
عقلم که خموش بود ولی قلبم با تمام توان اعضای بدنم را به کار گرفت
و خواستار دیدار مو فرفری شد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #27
افسار خودم دست دل افتاد و جلو رفت
و رو به موفرفری گفت:
می شود ساعاتی را باهم سپری کنیم؟

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #28
موفرفری مرا با بهت نگاه کرد
ولی باز لبخندی جادویی زد و گفت:
البته
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #29
وقتی رو‌به‌روی من نشست
و شروع به صحبت کرد
تازه ان زمان بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan

پرینز

پرسنل مدیریت
مدیر بُعد میانه
سطح
21
 
ارسالی‌ها
5,124
پسندها
14,334
امتیازها
54,473
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #30
قلب ظریف و مهربانش را درک کردم
قلبی با وسعت دریا که
دل مرا نیز با یک
لنگر
با خود همراه کرد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] tavan
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا