- ارسالیها
- 1,017
- پسندها
- 7,960
- امتیازها
- 27,673
- مدالها
- 19
- نویسنده موضوع
- #11
***
به خانهی مادررزی رفته بودم تا حرفهایش آرامم کنند؛
اما میدانی، این روزها دلتنگی و انتظار مثل ویروس به دلها نفوذ کرده.
من کلوچههایم را با کمی عشق به او دادم؛
شاید وقتی تو بیایی، بتوانم با حرفهایش آرام شوم.
به خانهی مادررزی رفته بودم تا حرفهایش آرامم کنند؛
اما میدانی، این روزها دلتنگی و انتظار مثل ویروس به دلها نفوذ کرده.
من کلوچههایم را با کمی عشق به او دادم؛
شاید وقتی تو بیایی، بتوانم با حرفهایش آرام شوم.