کامل شده مجموعه دلنوشته‌های سیاره‌ی کوچک من | ژیلا.ح کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Nyx
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 29
  • بازدیدها 1,621
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
سیاره‌ی آدم،
می‌تواند همه چیز داشته باشد،
اما در صورتی که حال خوبی برای آدم مانده باشد،
رمقی مانده باشد تا سیاره‌اش را بسازد.
گل و گیاه‌ها را آب بدهد،
علف‌های هرز را بچیند،
خشت روی خشت بگذارد تا قصر نیم تمام روی سیاره را کامل کند...
اما وقتی حال ادم خوش نباشد،
سیاره هم دیدن ندارد.
سیاره‌ای که از دور فقط پر از گرد خاکستر غم است که روی شانه‌اش نشسته... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
سیاره جان،
برای تو،
دور کسی گشتن،
مثل قرار گرفتن در مدار است.
می‌دانی دقیقا باید بر روال و قاعده‌ی مشخصی حرکت کنی.
اما عشق این‌طور نیست.
قانون و بایدی برایش وجود ندارد.
یک‌ دفعه می‌بینی دلت می‌رود،
جانت می‌رود،
روحت می‌رود تا فقط دور او بگردد.
بدون این‌که قرار باشد در مدار خاصی بچرخد.
این گردش هم فقط محدود به فصل‌ها نیست،
آدم می‌تواند در یک روز میلیون‌ها بار دور کسی بگردد.
می‌تواند قربانش بگردد،
می‌تواند دور چشمانش بگردد،
دور موهای مواجش،
دور چشمانش طوفانی‌اش...
آدم‌ها بعضی وقت‌ها از سیاره‌ها بهترند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
سیاره جان،
هرچیزی روی زمین جای مشخصی دارد.
مثل جایی که مخصوص آشپزها است،
جایی که مخصوص پزشک‌ها،
و حتی کارمندان است...
حتی جایی هم هست برای گمشده‌ها.
مثل جعبه‌ی گمشده‌هایی که گوشه‌ی ساختمان می‌گذاشتند.
اما بعضی گمشده‌ها را نمی‌توان پیدا کرد.
آخر به جای وسایل و پول و کارت‌های بانکی،
آدم گاهی،
خودش را گم می‌کند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
سیاره جان،
وقتی خورشید نباشد،
همه جای دنیا شب و روز یک نوع است.
سیاره‌ی بدون خورشید هم حتی نمی‌تواند یک گل کوچک داشته باشد،
بعضی وقت‌ها آدم به جای گم کردن خودش،
به جای گم کردن سیاره‌اش،
حتی به جای گم کردن زمین زیر پایش،
خورشیدش را گم می‌کند.
بدون خورشید،
خیلی سرد می‌شود،
تاریکی مثل خوره همه‌چیز را می‌خورد،
و مثل ماشین تخریبی بزرگ همه‌ی چیزهای خوب را خراب می‌کند. مثل لبخند آدم‌ها.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
بعضی وقت‌ها داشتن سیاره برای هر آدم،
به معنی تنها شدن نیست،
آدم بعضی وقت‌ها فقط دلش می‌خواهد بین خودش و دیگران مرزی تعیین کند، حصاری بکشد.
حریمی قائل شود.
زندگی از جایی تاریک شد که هرکس دلش می‌خواست به جای دیگری زندگی کند. برای دیگری نظر بدهد، بقیه را سبک و سنگین کند،
و هرکاری بکند به جز آن‌که بچسبد به زندگی خودش!
سیاره جان،
می‌دانی؛
ادم‌هایی را دیده‌ام که فردی بسیار معمولی بوده‌اند،
زندگی کوچک و ساده‌ای داشتند بدون آن‌که بخواهند پیشرفتی در آن ایجاد کنند،‌
اما در عوض قاضی بوده‌اند،
دکتر بوده‌اند،
سخنران و واعظ مسجد بوده‌اند،
و به جای تمام آدم‌های محل زندگی کرده‌اند الّا خودشان.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
سیاره جان، یک دودِ ذغال دنیا را تاریک نمی‌کند؛ اما ممکن است دنیای یک نفر اندازه ‌‌یک دنیای مورچه باشد. ممکن است آن‌قدر دلش تنگ باشد که دنیایش قد همان دنیای مورچه کوچک شده باشد، آن‌قدر دلش را شکسته باشند که همان برایش باقی مانده باشد.
سیاره جان،
دودِ یک ذغالِ طعنه و کنایه‌های مردم، زندگی کردن‌هایشان به جای ما و راه به راه نظر دادن‌هایشان،
بعضی وقت‌ها این‌طوری می‌تواند دنیای کسی را تاریک کند.
خوبی داشتن سیاره این است که آدم هرطور دلش بخواهد آن را انتخاب می‌کند،
با هر رنگی که دلش می‌خواهد،
با بوی خاصی که یادآور روزهایی خاص است.
اصلا داشتن سیاره هم موهبتی است که همه‌ی آدم‌ها نمی‌توانند آن را داشته باشند .
حتی اگر آن‌قدر پولدار باشی که بتوانی سیاره‌ای واقعی را از فضا به نام خودت بزنی، تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
بعضی وقت‌ها که آدم بدجور دلش می‌گیرد،
انگار در برزخی گیر می‌کند بین زنده ماندن و مردن.
دلش می‌خواهد جایی باشد غیر از روی زمین.
دلش می‌خواهد غم‌هایی که دیده نمی‌شوند را پاک کند. کاش مثل کارتون‌های جادویی، آدم بعضی وقت‌ها یک قلم و پاک‌‌کن داشت تا با آن بعضی از جاهای زندگی‌اش را عوض کند. بعضی جاها هم پاک کند. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده... .
آدم‌ها بعضی وقت‌ها بدجور دلش سیاره‌ای دیگر می‌خواهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
به نظرم قدم زدن در روزهای بارانی مثل این می‌ماند که حرکت شهاب سنگی را با سرعت نور در آسمان ببینی. هردو حال آدم را خوب می‌کنند.
مهم نیست اتفاقاتی که می‌افتند خوب باشند یا بد.
بعضی اوقات غم هم می‌تواند حال آدم را خوب کند.
نگاه کردن به قطرات باران و برف می‌تواند دلت را گرم کند.
هوای ابری و دلگیر می‌تواند مرحم باشد.
بعضی وقت‌ها باید عینکی که روی چشممان زده‌ایم تا دقیقاً مثل بقیه نگاه کنیم، را برداریم.
سیاره‌ی آدم حصاری است که دور خودش کشیده تا از بقیه خودش را جدا کند.
بعضی وقت‌ها لازم است کسی غیر از خودت را درون حصارت راه بدهی.
درون سیاره‌ات... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
بعضی وقت‌ها به چیزی بیشتر از اراده نیاز دارم. به چیزی بیشتر از عینک جادویی برای دیدن حقایق و بیرون آمدن از سرزمین خیال.
دلم می‌خواهد تمام سرزمین‌های درونم را جا بگذارم، حتی آدمها را‌.
دلم می‌خواهد بدون سرزمین‌های کهکشانی و سیاره‌ای حالم خوب باشد، بدون سفر کردن و تنها ماندن مثل شازده کوچولو.
دلم شازده بودن را نمی‌خواهد. حتی گل سرخ و آتشفشان نیمه فعال که گه گاه دود کند.
دلم می‌خواهد راه بروم، باران ببارد، چای بنوشم، بدون چتر خیس باران شوم، و روی لب‌هایم لبخندی از ته دل جا خوش کند.
جدا شدن از سرزمین سیاره‌ها سخت است. از سرزمین رویاها سخت‌تر.
دلم روزی را می‌خواهد، که رویاهایم رنگ بگیرند. مثل دفتر خط دار مشق که با مدادرنگی تزیین می‌شود.
هرچند دور، اما منتظر روزهای رنگی می‌مانم. میان این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

SparK

مدیر بازنشسته ادبیات + ناظر آزمایشی ترجمه
ناظر آزمایشی ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/7/19
ارسالی‌ها
423
پسندها
10,215
امتیازها
27,613
مدال‌ها
22
سطح
19
 
  • #30
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا