متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده مجموعه دلنوشته‌های خفگی | آرزو توکلی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع A.TAVAKOLI❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 2,408
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,553
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
نیمه‌شب بود؛ کوچ کرده بود به آن‌جایی که نباید، به خاطراتی که نباید، به احساساتی که نباید!
با تار و پود تنش در روز روز زندگی، سدی ساخته بود در مقابل خودش، که نکند شبی، نیمه‌شبی دوباره همه‌چیز شروع شود و شروع شد! دیوارها فرو ریخت، سدها آوار شد و دوباره برگشت. به همان نبایدی که از هزاران باید زیباتر بود. به نقطه‌ی عطف زندگی‌، همانجایی که دره‌ی سقوطش شد. و جزء به جزء، رج به رج، همه‌چیز را مرور کرد. این‌بار تنها‌تر از همیشه، این‌بار پر غم‌تر از روز تجربه‌. حالا انگار هرچه تا به حال پشت سر گذاشته بود، برایش وضوح داشت. آن دست‌هایی که به دنبال خفگی‌اش بودند، دست همین خاطرات بود. آن تنهایی عظیم، نبود یک نفر بود و آن تاریکی دنیا، سیاهی آرشیو همین جان نوشته‌ها بود!
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.TAVAKOLI❁

.Mobina.

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
4,022
پسندها
10,014
امتیازها
44,673
مدال‌ها
21
  • #32
IMG_20240104_032355_558.jpg
 
امضا : .Mobina.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا